۰

نقد و بررسی فیلم Spaceman 2024

نقد و بررسی فیلم Spaceman 2024

از لحاظ زیبایی‌شناختی قابل قبول است، اما از نظر احساسی کسل کننده و از نظر فلسفی سطحی، «فضانورد» یک شکست علمی-تخیلی است. با وجود عملکرد فوق‌العاده دراماتیک آدام سندلر و ایده‌های متعدد که به نظر می‌رسید باید کار می‌کردند، نتیجه نهایی داستان مردی است که در فضا گم شده است، چیزی پیدا نمی‌کند و حتی کمتر یاد می‌گیرد، حتی اگر فیلم به سوی تأثیراتی گذرا که هرگز تحقق نمی‌یابد اشاره کند. او در طول مسیر با موجود عنکبوتی باستانی (با صدای پاول دانو) روبرو می‌شود، اما هرچه این موجود را نشان می‌دهد، به احتمال زیاد پس از اینکه فیلم به تقلید مسخره‌آمیز از خود می‌پردازد، فراموش می‌شود.

داستان روی کاغذ به خوبی کار می کند. این فیلم که توسط نویسنده، کلبی دی، از رمان فضانورد بوهمیا اثر یاروسلاف کالفر در سال ۲۰۱۷ اقتباس شده است، ما را در نیمه راه سفر انفرادی یاکوب پروخازکا (سندلر)، اولین فضانورد جمهوری چک آزاد، قرار می دهد، جایی که او به یک ابر کیهانی بنفش مرموز که در نزدیکی مشتری قرار دارد و به اندازه کافی از زمین قابل مشاهده است، می رسد. او شش ماه است که رفته و همسر باردارش لنکا (کری مولیگان) را پشت سر گذاشته است و انزوایش او را خسته و هذیانی کرده است – مقدمه ای برای به تصویر کشیدن تکراری از یک ازدواج در آستانه فروپاشی. بنابراین، هنگامی که او شروع به شنیدن صدای تجسم‌نیافته‌ای می‌کند که در نهایت به شکل یک عنکبوت غول‌پیکر در کشتی فضایی‌اش در می‌آید (که یاکوب آن را به افتخار یک ساعت‌ساز افسانه‌ای چک، هانوش می‌نامد)، واقعیت سناریو یک نگرانی ثانویه است. یاکوب کاملاً مطمئن نیست که عقلش را از دست داده است و نمایش فیلم از این موجود چندپا و با چشمان غول پیکر – که در مورد ریشه های جهان هستی شعر می گوید و خاطرات فضانورد را به صورت روحی کاوش می کند – به طرز سرگرم کننده ای صریح است.

نقد و بررسی فیلم Spaceman 2024

نقد و بررسی فیلم Spaceman 2024

در ابتدای فیلم، هر اتفاق جدیدی از نظر بصری، جذاب به نظر می‌رسد. یوهان رنک، کارگردان سریال چرنوبیل، سندلر را در سفر فضایی به گونه‌ای فیلمبرداری می‌کند که حس گیجی و سردرگمی را القا می‌کند: دوربین هرگز به طور کامل ثابت نیست و حتی به صورت ظریف در حال چرخش است، که به عدم توانایی یاکوب در تشخیص بالا و پایین کمک می‌کند. در زمین، زمانی که فیلم لنکا یا افراد در کنترل ماموریت (به رهبری ایزابلا روسلینی و کونال نیار) را نشان می‌دهد که سعی می‌کنند ارتباط او با همسزس را قطع کنند، سکوت و بی‌حرکتی تمام فریم را فرا می‌گیرد، زیرا مردم با صبر منتظر هستند تا یاکوب ماهیت پدیده عظیم بنفش‌رنگ معلق در انتهای دور منظومه شمسی را بفهمد. هر زمان که او در رویاها و خاطرات غرق می‌شود، این فلاش‌ها از طریق یک لنز کج و معوج نمایش داده می‌شوند، گویی تصویری تقریبا ۳۶۰ درجه‌ای در یک قاب مستطیلی فشرده شده یا توسط جاذبه تحریف شده است. این دیدگاه چشم ماهی گذشته‌ای مبهم را به تصویر می‌کشد و شروع به روشن کردن احساس پشیمانی می‌کند، زیرا یاکوب به ترک همسرش شش ماه پیش و دوری از او مدت‌ها قبل از آن فکر می‌کند.

این تغییرات در شیوه‌های بصری قدرتمندترین حقه فیلم هستند. متأسفانه، این تنها حقه‌ای است که «فضانورد» واقعاً دارد. پس از مدت کوتاهی، حتی اجرای خسته و فرسوده سندلر و دیالوگ‌های دستوری و مصنوعی او نیز در خدمت دوری عاطفی آشکارا دو بعدی او و لنکا قرار می‌گیرند. او جز «شوهر بی‌احساس» و او جز «همسری فداکار» شخصیت دیگری ندارند. اگر دیالوگ‌های غیرضروری بین یاکوب و هانوش وجود نداشت، درک کمی از اینکه فیلم شامل هر نوع خوداندیشی در مورد نقص‌ها و اشتباهات شخصیت‌ها باشد، وجود نداشت. همه چیز در حد حرف زدن باقی می‌ماند و هیچ عملی برای نشان دادن آن وجود ندارد.

“فضانورد” فیلمی است که بهتر است بی صدا تماشا شود، یا شاید حتی کل دیالوگ هایش را حذف کرد. فضای بافتی و طراحی های رترو-فیوچریستی آن (زمان فیلم، “بعد از استقلال جمهوری چک در ۱۹۹۳”، اندکی رازآلود است) بسیار زیبا هستند. حتی هانوش، موجودی که به نظر می رسد اندازه اش بین نماها تغییر می کند و حاصل یک CGI بدفرم به نظر می رسد، با آن چشمان مبهم شبیه انسان و دهان نیمه قابل مشاهده، نوع درستی از غریبگی را به تصویر می کشد. ریتم صحبت او یادآور هال ۹۰۰۰ از فیلم «۲۰۰۱: ادیسه فضایی» است و می شد بارها و بارها به آن گوش داد، اگر هدف اصلی او توضیح دادن وضعیت ذهنی و عاطفی یاکوب به خودش و مخاطب نبود.

مقایسه با فیلم های فضایی بهتر مانند “۲۰۰۱” اجتناب ناپذیر است: انزوای عمیق تجسم یافته در “Ad Astra” جیمز گری، حس دلتنگی برای خانه به تصویر کشیده شده توسط “High Life” کلر دنی. “فضانورد” به ناچار احساس یک تقلید بی جان می کند، حتی با وجود اینکه هیچ یک از این فیلم ها دارای درمانگران عنکبوتی غول پیکر و احتمالا خیالی نیستند – زیرا رنک به نظر می رسد سوالات فلسفی و عاطفی را از هر کدام از آنها قرض می گیرد. (اگر “سولاریس” آندری تارکوفسکی و بازسازی آن به کارگردانی استیون سودربرگ را هم اضافه کنیم، معجونی از تقلیدها به دست می آورید.) اما این همچنین بزرگترین مشکل فیلم است: نمی تواند با هیچ پاسخی دست و پنجه نرم کند، زیرا هرگز نمی تواند سوالات خود را به طور کامل بیان کند. تنها کاری که انجام می دهد، وام گرفتن از دیدگاه های کیهانی کارگردانان دیگر است که در نهایت منجر به چیزی بسیار کم‌ارزش‌تر و کم‌توجه‌تر می‌شود. حتی تنها ایده نیمه بدیع آن – پخش تصاویر ویدیویی توسط یاکوب بر روی دیوارهای سفینه او، که فضای داخلی آن را به یک فضای کاملا سینمایی تبدیل می کند – نتوانسته چیزی معنی دار و تأمل برانگیز به وجود آورد.

نقد و بررسی فیلم Spaceman 2024

نقد و بررسی فیلم Spaceman 2024

علی‌رغم نکات قابل توجه فیلم «فضانورد»، نجات آن از یک نقطه به بعد غیرممکن است. تنزل فیلم به اشارات توخالی در صحنه پایانی بی‌مایه، از لحظه‌ای که شروع به توضیح بیش از حد تفکرات خود در مورد عشق، انسانیت، تنهایی، و رازهای جهان هستی می‌کند، تقریباً اجتناب‌ناپذیر به نظر می‌رسد. هنگامی که سرانجام با آن رازها روبرو می‌شود، هنر بصری فیلم – که تا حد زیادی برای ایجاد فضاسازی و برقراری تعادل عاطفی ناپایدار تلاش می‌کند – به سرعت توسط وابستگی به معنای تحت‌اللفظی ضعیف می‌شود و هرگونه انتزاعی که فرضیه علمی-تخیلی آن می‌تواند به طور خلاصه نشان دهد را از بین می‌برد.

سخن آخر

با وجود هنر بصری قابل تأمل و اجرا فوق‌العاده دراماتیک آدام سندلر، «فضانورد» به کارگردانی یوهان رنک در نهایت بیش از حد پراکنده است تا بتواند داستان فضانورد تنها را اندکی مهم جلوه دهد. فیلم به لبه هستی سفر می‌کند و هیچ چیز باارزشی برای تأمل پیدا نمی‌کند، هرچند دیالوگ‌های توضیح‌دهنده از یک عنکبوت فضایی با صدای پاول دانو، برعکس آن اصرار دارد.

برچسب‌ها:

اشتراک گذاری

دنبال کنید نوشته شده توسط:

بامداد نوروزیان

نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *