نقد و بررسی فیلم زنبوردار The Beekeeper؛ در دنیای سینما برای فیلمهای سرگرمکننده ولی احمقانه هم جا هست. تا زمانی که نیت خوبی پشت صحنه وجود داشته باشد و تلاش جدیای صورت گرفته باشد، هیچ ایرادی با پیشفرضهای مسخره، داستانپردازیهای عجیب و غریب و دیالوگهای ابلهانه (به خصوص اگر سطح قابل توجهی از خودآگاهی در آن وجود داشته باشد) نیست. این نوع ماجراجوییهای روی پرده بزرگ بخشی از هر ژانری هستند و در حالی که اغلب با برچسب تحقیرآمیز «لذتهای گناه» برچسبگذاری میشوند، نباید در قدردانی از هدف شماره یک هر فیلم، یعنی سرگرمی، احساس گناه کنید.
فیلم «زنبوردار» دیوید ایئر تمام موارد لازم برای تبدیل شدن به اثری از این نوع را دارد. حتی با کنار گذاشتن این نکته که جیسون استاتهام یک بازیگر باتجربه در این نوع فیلمهای اکشن است، این یک ویژگی است که ایده یک قاتل حرفهای با مضمون زنبوردار را ارائه میکند که در یک ماموریت انتقامجویی علیه یک شرکت کلاهبردار شرکت میکند. با درجه سنی R که به آن اختصاص داده شده، درِ فحاشی، خونریزی بیمورد، مصرف مواد مخدر و موارد دیگر به روی آن باز است.
خبر خوب این است که «زنبوردار» دقیقا به همان اندازه احمقانهای است که باید باشد، اما خبر بد این است که سرگرمی با یک جریان سنگین از غمانگیزی از بین میرود که طعم ناخوشایندی را در دهان شما باقی میگذارد.
در این دنیای خلق شده توسط کرت ویمر، فیلمنامهنویس، ایالات متحده به طور مخفیانه یک قاتل به شدت آموزش دیده را به عنوان «زنبوردار» تعیین میکند که کار او «محافظت از کندو» به هر قیمتی است (و اگر این دستورالعمل را فراموش کردید، نگران نباشید، زیرا فیلم حداقل دهها بار آن را به شما یادآوری میکند). فیلم جیسون استاتهام در نقش آدام کلی را پس از بازنشستگی از این جایگاه معرفی میکند، اما او هنوز به عنوان یک زنبوردار شناخته میشود، زیرا… زنبور نگه میدارد. او فضایی برای یک مزرعه عسل در ملک زنی (فیلیسیا رشاد) اجاره میکند که او را تنها کسی میداند که تا به حال از او مراقبت کرده است، و زمانی که او پس از کلاهبرداری فیشینگ و بیپول ماندن خودکشی میکند، خشمگین میشود.
کلی، با تصمیم به بازنشستگی، یک حمله خشمگین کلاسیک را آغاز میکند که با هدف قرار دادن جنایتکاران خاصی که دوستش را فریب دادهاند آغاز میشود، اما او به سرعت آن اقدام را با هدف قرار دادن افرادی دنبال میکند که واقعاً مسئول هستند. در راس همه چیز، یک مدیر اجرایی فناوری فاسد و نالایق (جاش هاچرسون) و یک مدیر سابق سیا (جرمی آیرونز) قرار دارند و آنها تمام تلاش خود را میکنند تا مانع قهرمان داستان شوند، اما کلی در ماموریت خود مصمم است و در طول مسیر یک توطئه بزرگ دولتی را نیز افشا میکند.
«زنبوردار» خیلی احمقانه است، اما این بیشتر به نفعش است.
«زنبوردار» وقتی با نگاهی انتقادی به آن نگاه میکنید، حسن نیت زیادی به شما میدهد، اما اجازه دهید همچنین در پرونده ثبت شود که فیلم به طرز فاحشی سهلانگار است. این فیلمی است که در آن معاون مدیر افبیآی (دن گیلت) از واشنگتن دیسی به بوستون برای یک جلسه دو دقیقهای با ماموران میدانی (امی راور-لامپمن، بابی نادری) که به دنبال آدام کلی هستند پرواز میکند و سپس، فقط پس از آن کمی بعد، آنها از طریق کنفرانس تلفنی با او جلسه ای دارند. رویدادها با سرعتی مضحک پیش میروند و به طور باورنکردنی کمی درباره برنامه زنبوردار به طور کلی منطقی به نظر میرسد.
لحظاتی در «زنبوردار» وجود دارد که ناخواسته خنده دار هستند (بیشتر دیالوگهای ناقص و تدوینهای عجیب)، اما تعداد معدودی نیز وجود دارد که عمداً این کار را انجام میدهند، و این زمانی است که فیلم در بهترین حالت خود عمل میکند. در حالی که داستان برای حفظ جزئیات داستان با مضمون زنبور عسل تلاش میکند، دوزهای سالمی از «اغراقآمیز» را نیز اجرا میکند – مانند بستن یک مرد به وانت خود و پرتاب آن از روی پل، یا فعال کردن زنبوردار فعال (مگان لی) که با یک کامیون با مسلسل M134 Minigun میچرخد و یک داستر صورتی فسفری میپوشد. یکی از ایرادات فیلم این است که در واقع به اندازه کافی زنبوردار فعلی را ندارد (همینطور برای تیلور جیمز در نقش یک مزدور به نام لازاروس، که متأسفانه تا پرده سوم ظاهر نمیشود) – اما مشکل بزرگتری در مورد نگرش وجود دارد، و شما مجبور نیستید برای دیدن آن فراتر از انگیزه داستان نگاه کنید.
نقد و بررسی فیلم زنبوردار The Beekeeper
در ابتدای فیلم، Eloise با بازی فیلیسیا رشاد نه تنها شاهد خالی شدن حساب بانکی شخصی خود توسط کلاهبرداران است، بلکه آنها ۲ میلیون دلار از یک موسسه خیریه کودکان که او اداره میکند را نیز میدزدند. برای تماشاگران تشنه انتقام خونین سینمایی، این یک عمل پست است که کاملاً شایسته بازگشت آدام کلی از بازنشستگی است… اما فیلم نمیتواند آن را رها کند. نه تنها Eloise خودکشی میکند، بلکه دیوید ایئر تصمیم میگیرد بدن بیجان او را روی صندلی با سوراخ گلوله در شقیقهاش به ما نشان دهد.
این تاریکی است که کمی آب سرد را روی فیلمی که «زنبوردار» سعی میکند تا برعکس آن باشد، میپاشد، و این تنها نمونهای نیست که در زمان فیلم به نمایش در میآید. آنها لبههای تیزی هستند که داستان به آنها نیاز ندارد و جدیت آنها در روند کار ناخوشایند است.
هرچه انتظارات شما از «زنبوردار» کمتر باشد، بهتر است.
در پایان باید گفت که این فیلم نه آنقدر خوب است که بتوان آن را برای تماشا پیشنهاد کرد و نه آنقدر بد است که شما را از دیدن آن منع کرد؛ پس در جریان باشید که این فیلمی است که می تواند شما را از بی حوصلگی در بیاورد و لحظات هیجان انگیزی را برای شما ایجاد کند، اما نباید از آن به عنوان یک اثر خاطره انگیز و عمیق انتظار بالایی داشته باشید.
نظرات کاربران