نقد فیلم Napoleon با بازی واکین فینیکس | یک اثر از هم گسیخته
ناپلئون بناپارت یک شخصیت تاریخی تاریخی است. منطقی است که یک فیلم بیوگرافی از زندگی او روی پرده – که کسی جز ریدلی اسکات آن را کارگردانی نکرده است – باید به همان اندازه به یاد ماندنی باشد. خوب، در تئوری. فیلمی با بازی واکین فینیکس که اکنون در سینماه اکران می شود، بسیاری از باکس های معمولی را که از یک فیلم پرفروش تاریخی حماسی هالیوود انتظار می رود، نشان می دهد. لباسهای فوقالعاده، فیلمبرداری زیبا، تصاویر جسورانه و موسیقی مجذوب کننده وجود دارد. با این حال، پرتره چهره قطبی و نحوه بیان آن چیزی جز فریبنده است.
ناپلئون که بود؟ خوب، این بستگی دارد که چه نسخه ای از تاریخ را دنبال می کنید. از یک حیوان سیاسی تشنه قدرت گرفته تا یک نابغه میهن پرست، یک ظالم غارتگر یا یک مرد معمولی با نگاهی نافذ که قد کوتاه ادعایی خود را با حضوری فرمانده جبران می کرد، بیش از هر چیز، ناپلئون پیچیده بود، اگر نگوییم گیج کننده.همه اینها بی اهمیت است، زیرا در این فیلم، هیچ یک از این ناپلئون ها ظاهر نمی شوند. فینیکس نقش ناپلئون – ژنرال، اول کنسول و سپس امپراتور فرانسه – را در نقش مردی بدخلق، تحریکپذیر، مستعد طغیانهای مزخرف و نامنظم بازی میکند. حتی جنبههای ظریف آسیبپذیری او – نحوه پوشاندن گوشهایش هنگام ترکیدن توپها، نفسهای وحشتزدهاش در اولین نبرد (از تعداد زیادی) مانند تلاشی اجباری و تنبل برای انسانسازی ناپلئون است.
اخمآلود و در عین حال بیتفاوت، برای نمایش با حس شوخ طبعی که به آن نمیخورد، به نظر میرسد که فینیکس ممکن است نشانههایی را در مورد چگونگی ایفای این شخصیت نه از روایتهای تاریخی، بلکه از رفتار کانیه وست، خواننده رپ گرفته باشد.
همچنین، ناپلئون فینیکس ممکن است تنها زمانی باشد که می شنویم این شخصیت با لهجه آمریکایی صحبت می کند. این جزئیات مهم نه تنها بینندگان را از داستان بیرون می کشد، بلکه از همه راه های اشتباه خنده دار است.
هیچ کس نباید برای دقت تاریخی به یک فیلم هالیوود وابسته باشد. آنها برای سرگرم کردن یا حداقل القای کنجکاوی در گذشته وجود دارند. و در این زمینه می توان خیلی چیزها را بخشید. لباس های بد، جلوه های ویژه مشکوک، اجراهای مشکوک، عدم دقت در تاریخچه یا لهجه بد، در دوزهای کم، فیلمی را برای من خراب نمی کند.
اما یکی از عناصری که درک آن سخت است، شکست نویسنده یا کارگردان در جذب مخاطب است. در نهایت، همه چیز در مورد داستان سرایی است.
از بسیاری جهات بی انصافی است که زندگی کامل شخصیتی مانند ناپلئون را در یک فیلم به تصویر بکشیم. این عمدتاً برای مخاطب بی انصافی است – دو ساعت و ۳۸ دقیقه زمان زیادی است تا به چهره خشمگین فینیکس خیره شوید، زیرا او سعی می کند ازدواج خود را نجات دهد (یا حداقل آن را به نتیجه برساند) در حالی که اروپا را فتح می کند.
نقد فیلم Napoleon
موضوع اصلی فیلم هم همین بود. آیا این داستان زندگی نظامی ناپلئون است؟ یا طرح اصلی رابطه پر فراز و نشیب و مسموم او با همسرش ژوزفین است؟ا ین فیلم در آمیختن منسجم زندگی شخصی و سیاسی ناپلئون، که تمام نسخههای تاریخ به ما میگویند، در یکدیگر نقش بسته است، کار ضعیفی انجام میدهد. آنها دو خط داستانی همزمان هستند که در نقاط تماس تصادفی به هم میرسند تا به نبردی دیگر منحرف شوند، که همه آنها در مقطعی از یکدیگر قابل تشخیص نیستند.
تلاش برای درک این پرتره از ناپلئون، تجربه ای خسته کننده است. در شعار پوستر این فیلم آمده است: “او از هیچ آمد… او همه چیز را فتح کرد”.
اما آیا او واقعاً از هیچ آمده است؟ ناپلئون در خانواده ای اشرافی به دنیا آمد و از نسل اشراف ایتالیایی بود. می توان تصور کرد که فیلم این نسخه از «هیچ» را به ما نشان می دهد، اما اینطور نیست. فلاش هایی از مادر و برادرش وجود دارد که هیچ نتیجه ای از حضور آنها در داستان او وجود ندارد.
جدای از آن، ظهور او برای «فتح همه چیز» با سردرگمی همراه است.
اسکات شخصیتی بلندپرواز را بدون منبع ملموس برای انگیزه و به قدرت رسیدن خود به تصویر می کشد، بدون اینکه مسیر مشخصی در مورد چگونگی دستیابی به این هدف داشته باشد. در حالی که فیلم سعی دارد تحلیلی از نفس مردانه ارائه دهد، این ناپلئون در بهترین حالت، کاریکاتوری از مردی پیچیده با لهجه آمریکایی و بیانی ترش است.
نظرات کاربران