در این مقاله قصد داریم تا بهترین دیالوگ های فیلم Scent of a Woman بوی خوش یک زن را با بازی ال پاچینو و کارگردانی مارتین برست برای شما قرار بدهیم.
آقای تراسک : تمام شد، آقای اسلید؟ فرانک اسلید : نه، من تازه گرم شدم!
فرانک اسلید: روزی که جستجو کردن رو متوقف کنیم چارلی، روزیه که ما می میریم!
فرانک اسلید : رندی متشکرم. تو هنوزم با اسنوکویین شوگر هستی؟ رندی : اسنو فلیک. چرا همیشه اشتباه می کنی؟ فرانک اسلید : چون درستش برام مهم نیست.
فرانک اسلید : من در زندگی ام به دو راهی های زیادی رسیدم اما همیشه می دونستم که راه درست چیه. بدون استثنا، من می دونستم اما هرگز آن را قبول نکردم. می دونی چرا؟ چون لعنتی خیلی سخت بود.
فرانک اسلید : چه زندگی ای؟ اصلا من زندگی کردم! من اینجا در تاریکی هستم.
فرانک اسلید : خداحافظ ویلی. من خوب نیستم. من هرگز خوب نبودم.
فرانک اسلید : زن ها … تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه
فرانک اسلید : من دیگه خیلی پیر شدم، خیلی خستم و خیلی کور!
فرانک اسلید : تو از درد چی می دونی؟ هوم؟ تو یه حلزون کوچکی که از شمال غربی اقیانوس آرام هم دورتره، تو لعنتی از درد چی می دونی؟
فرانک اسلید : تو نابینایی؟ تو نابینایی؟ چارلز : البته نه. فرانک اسلید : پس چرا مدام بازوی لعنتی من را می گیری؟ من باید بازوی تو را بگیرم. چارلز : متاسفم.
نظرات کاربران