۰

دیالوگ های فیلم حیثیت The Prestige

دیالوگ های فیلم حیثیت The Prestige

در این مقاله قصد داریم تا دیالوگ های فیلم حیثیت The Prestige به کارگردانی کریستوفر نولان و بازیگری کریسشن بل و هیو جکمن و برنده ۲ جایزه اسکار در سال ۲۰۰۷ را برای شما قرار دهیم.

دیالوگ های فیلم حیثیت The Prestige

وردن: همه چی درست می شه چون تو رو خیلی دوست دارم.
سارا: دوباره بگو
بوردن: دوستت دارم
سارا:نه امروز!
بوردن: منظورت چیه؟
سارا: چون بعضی روزا اینجوری نیست. شاید امروز بیشتر عاشق جادو باشی، خیلی دوست دارم فرقشونو تشخیص بدم …

بوردن: به کسی نشون نده، اونا التماست می کنن، چاپلوسیت رو می کنن تا راز حقّه تو بهشون بگی اما همین که بهشون بگی تمومه … دیگه براشون ارزشی نداری.

کاتر: هر حقّه جادوی سه بخش یا عمل داره: قسمت اول تعهد نام داره، شعبده باز یه چیز معمولی به شما نشون می ده، مثل یه دسته ورق، یه پرنده یا یه انسان. اینو به شما نشون می ده و ممکنه بخواد بررسیش کنید تا ببینید واقعیه، دستکاری نشده و طبیعیه، اگرچه احتمالا حقیقت چیز دیگه ایه.
قسمت دوم تبدیل نام داره، شعبده باز با اون چیز معمولی کار غیر معمولی می کنه. حالا شما دنبال راز هستید اما اونو پیدا نمی کنید، چون واقعا دنبالش نیستید، شما واقعا نمی خواهید از راز سر دربیارید. می خواهید فریب بخورید.
با این حال هنوز کف نمی زنید چون غیب شدن براتون کافی نیست، چون باید اونو برگردونید، برای همین هر حقّه ای یه بخش سوم داره که سخت ترین قسمت اونه، بخشی که ما بهش حیثیت می گیم.

اولویا: چه دلیلی داره به من اعتماد کنه؟
انجیر: چون تو قراره حقیقتو بهش بگی.

دیالوگ های فیلم حیثیت The Prestige

تسلا: هیچی غیر ممکن نیست آقای انجیر، اون چیزی که می خواهی فقط گرونه!

بوردن: رازها زندگی من هستند.

بوردن: تو نصف دنیا رو گشتی و پول زیادی خرج کردی، کارای وحشتناکی کردی، واقعا وحشتناک رابرت و همه برای هیچ.

انجیر: هیچ کس به مرد داخل جعبه، مردی که ناپدید شده اهمیت نمی ده!

تسلا: تنها موانعی که جلوی راه پیشرفت های علمی وجود داره موانعیه که توسط جامعه تحمیل می شه.

تسلا: اولین بار که دنیا رو تغییر دادم به عنوان یه شخص رویا گرا از من تقدیر کردن، بار دوم مودبانه ازم خواستن که بازنشسته بشم، جامعه هر بار فقط یه تغییر رو تحمل می کنه.

دیالوگ های فیلم حیثیت The Prestige

هیچوقت راز شعبده بازیت رو به کسی نگو چون تا زمانی که بهشون نگی براشون قابل احترام هستی. همه برای دونستن راز بهت التماس می‌کنند ولی به محض این که رازت رو بهشون لو دادی دیگه براشون ارزشی نداری

کسی به راز اهمیت نمی‌ده. این نمایش تو است که برای مردم جالبه.

اگر می‌خواهی وارد این کار بشی باید آلوده کار بشی.

از خودگذشتگی قیمت یک نمایش خوبه.

شاید این حرف رو شنیده باشید که میگه بشر توانایی دستیابی به هر چیزی رو نداره! این دروغه، بشر جرات دستیابی به همه چیز رو نداره!

شعبده‌باز چیزی را به شما نشان می‌دهد،‌ بعد آن را غیب می‌کند، و در آخر دوباره آن را ظاهر می‌کند و هنر او، در این ظاهر کردن دوباره است نه غیب کردن. رقابتی که به دشمنی تبدیل می‌شود!

برچسب‌ها:

اشتراک گذاری

دنبال کنید نوشته شده توسط:

بامداد نوروزیان

نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *