۰

دیالوگ های فیلم درخشش Shining

دیالوگ های فیلم درخشش Shining

در این مقاله قصد داریم تا دیالوگ های فیلم درخشش Shining به کارگردانی استندلی کوبریگ و بازیگری جک نیکلسون را برای شما قرار بدهیم.

دیالوگ های فیلم درخشش Shining

جک: نمی خوام بهت صدمه بزنم.
وندی: به من نزدیک نشو …
جک: وندی؟ عزیزم؟ نور زندگی من! من نمی خوام بهت صدمه بزنم، نزاشتی جمله ام رو تموم کنم، گفتم نمی خواهم بهت صدمه بزنم آره. فقط می خوام مغزتو داغون کنم، می خوام دقیقا اون مغزتو داغون کنم!

دیک: یادم میاد وقتی پسر بچه کوچیکی به سن تو بودم من و مادربزرگم می تونستیم کل حرفامونو با هم بزنیم بدون این که دهنمون رو باز کنیم. مادربزرگ اسم اونو درخشش گذاشت. تا مدت ها فکر می کردم فقط ما دو نفر درخشش داریم … درست مثل تو که فکر می کردی تنها کسی هستی که داریش

جک: وحشتناک ترین کابوسی بود که تا حالا دیدم، بدترین خوابی که تا حالا دیدم.
وندی: چیزی نیست، چیزی نیست.
جک: خواب دیدم که من … که تو و دنی رو کشتم، فقط شما رو نکشتم بلکه تکه تکه تون کردم، اوه خدای من، باید عقلمو از دست داده باشم.

جک: آقای گریدی شما قبلا سرپرست این جا بودید.
گریدی: متاسفانه توی این مسئله با شما اختلاف نظر دارم آقا. اما شما سرپرست هستید، شما همیشه سرپرست بودید. من می دونم آقا، من همیشه این جا بودم.

دیالوگ های فیلم درخشش Shining

وندی: فقط می خوام به اتاقم برگردم.
جک: چرا؟
وندی:خیلی گیج شدم، من به زمان احتیاج دارم تا به همه چی فکر کنم.
جک: تو کل زندگی لعنتیت رو وقت داشتی تا به همه چی فکر کنی، حالا چند دقیقه بیشتر چه فایده ای داره؟

استوارت اولمن: برای بعضی از آدما خلوت و انزوا به خودی خودش می تونه مشکل ساز باشه.
جک: برای من این طور نیست.

لوید: زن ها … نه باهاشون می شه زندگی کرد نه می شه بدون اونا زندگی کرد.
جک: حرفای حکیمانه می زنی لوید، حرفای حیکمانه!

دیالوگ های فیلم درخشش Shining

دنی: تونی یه پسر کوچیکه که توی دهنم زندگی می کنه
دیک: تونی بهت چیزا رو می گه؟
دنی: آره!
دیک: اون چطوری باهات حرف می زنه؟
دنی: وقتی خوابم اون بهم چیزایی نشون می ده اما وقتی بیدار می شم همه چیز رو یادم نمیاد.

دختران گریدی: سلام دنی، بیا با ما بازی کن، بیا با ما بازی کن دنی. تا ابد … برای همیشه.

جک: آقای گریدی، تو این جا سرپرست بودی، من تو رو می شناسم، عکستو توی روزنامه ها دیدم. تو زن و دختراتو قطعه قطعه کردی و بعد مغز خودتو متلاشی کردی.
گریدی: عجیبه آقا! من هیچی یادم نمیاد.

برچسب‌ها:

اشتراک گذاری

دنبال کنید نوشته شده توسط:

بامداد نوروزیان

نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *