سریال هزار ضربه A Thousand Blows 2025 از همان ابتدا قرار بود با سریال “پیکی بلایندرز” مقایسه شود. این درام تاریخی جدید و خشن از سازنده همان سریال، استیون نایت، الگوی آشنایی از به تصویر کشیدن افراد واقعی از زمانهای دور خون، عرق و مبارزه را دنبال میکند. اما به جای دنبال کردن ماجراهای جنایی یک خانواده در بیرمنگام پس از جنگ جهانی اول، “هزار ضربه” به ما نشان میدهد که اگر راکی یا کرید اقتباسی از دوران ویکتوریا داشتند، چگونه بود.
حزقیا مسکو (مالاکی کربی) مردی بلندپرواز است – یک جوان جامائیکایی که تازه به لندن رسیده و آرزوی تبدیل شدن به یک شیر رامکننده را دارد. چیزی که در عوض به آن وارد میشود بسیار وحشتناکتر است. داستان ناآشنا بودن مسکو با محیط، به سرعت به مبارزهای برای بقا تبدیل میشود، زیرا او به همراه دوستش الک مونرو (فرانسیس لاوهال)، وحشیگری شهر حوالی سال ۱۸۸۰ را از نزدیک تجربه میکنند: نژادپرستی، پلیسهای محلی بیفایده و چشمانداز گذراندن شبی سخت در خیابانها. آنها که مشتاق به دست آوردن مقداری پول هستند، خود را در “پاب پسر کت آبی” مییابند، یک میخانه در شرق لندن که محل یک حلقه مبارزه غیرقانونی با مشت خالی نیز هست که توسط مبارز کارکشته هنری “شوگر” گودسون (استفان گراهام) اداره میشود.
گراهام با اندامی چشمگیر (اما به اندازه کافی کوتاه) در نقش مبارز خشمگین که هنوز به لیگهای بزرگ نرسیده، خارقالعاده است. این بازیگر که برای این نقش به طور قابل توجهی وزن اضافه کرده، ستاره سریالهای “امپراتوری بوردواک” و “جوخه برادران” مانند یک کامیون ضربه میزند – هم در مبارزات روی پرده و هم در بازیگریاش. شخصیتپردازی شوگر بسیار اغراقآمیز است، اما این چیز بدی نیست. او مردی وحشی در دنیایی وحشی است و گراهام خشم فراوانی را هم در داخل و هم در خارج از رینگ بروز میدهد. چیز پیچیدهای در مورد شوگر وجود ندارد – او پادشاه پادشاهی وحشی خود است و میخواهد همه این را بدانند.
اجرای خام گراهام و مردانگی قرن نوزدهمی او بینقص است – او کاملاً واضح میکند که هنری مردی نیست که بتوان با او استدلال کرد. بنابراین اوضاع زمانی جالب میشود که حزقیا او را در رینگ خودش شکست میدهد. اندام عضلانی گراهام هر بار که نام حزقیا برده میشود، مملو از تنش میشود و تقریباً از خشم میجوشد. در همین حال، کربی، لمسی سبک شبیه به حرکات پای فانتزی حزقیا در رینگ به نمایش میگذارد. مطمئناً، او حریف نیروی بیرحمانه شوگر نیست، اما سریع، باهوش و مصمم است که نشان خود را ثبت کند.
این به همان اندازه که نبردی بین ارادههاست، نبردی بین غولهای بوکس است و اگر این کافی نبود، درگیری حزقیا با یک باند جنایتکار، پیچیدگی هیجانانگیزی را به شکل مری کار (ارین دوهرتی)، رهبر گروه بدنام تمام زنانه “چهل فیل” فراهم میکند. این امر حزقیا را به عنوان کسی که مهارتهایش میتواند از آنها استفاده کند، کاملاً در تیررس او قرار میدهد. اما همگرایی آنها برای “هزار ضربه” معنای بیشتری دارد: شیمی بین کربی و دوهرتی جذاب است و این دو با جذابیت پولادین دور یکدیگر میرقصند. انتخاب دوهرتی به عنوان مادر سالار جنایتکار نیز کاملاً بجاست – او با کمترین نگاهی تند یا یک ضربه سریع زبان تیزش، صفحه نمایش را در اختیار میگیرد. مری و حزقیا احتمالاً حتی در زندگی واقعی هرگز ملاقات نکردند، اما حضور او در این داستان، پیچشی بسیار مورد نیاز را در کنار برخی از اکشنهای بسیار هیجانانگیز فراهم میکند. با حضور مری در ترکیب، همیشه میتوانید روی گروهی از دزدان و جیببرها حساب کنید که در نهایت قهرمان سادهلوح ما را به وسط یک آشفتگی بزرگ میکشانند.
حتی اگر فضای سنگین محیط آن به اندازه ای که می توانید از آن دور باشید، دعوت کننده نباشد، چیزهای زیادی برای دوست داشتن در “هزار ضربه” وجود دارد. این سریال غمانگیز، کثیف و مکانی جذاب برای یافتن چنین قهرمان جوان امیدوار و بلندپروازی است. توجه به جزئیات نیز عالی است: دنیای “هزار ضربه” واقعی و ملموس به نظر میرسد، با میخانههای سایهدار که جزئیات پیچیدهای مانند پوسترهای بوکس و کالاهای مناسب دوره را پنهان میکنند. حتی لباسها نیز بینقص هستند: لباس بوکس حزقیا هنگام صعود به صحنه بوکس معتبر وست اند کاملاً منعکس کننده یکی از تنها عکسهای شناخته شده از حزقیای مسکوی واقعی است. فصل اول فقط شش قسمت است، اما مقدمهای چشمگیر برای این دنیای تاریک و کاملاً جذاب است.
“هزار ضربه” بسیار فراتر از وزن خود مشت میزند. خیابانهای لندن مملو از تنش است، زیرا این درام تاریخی آزادیهای زیادی را در زندگی افراد واقعی که به تصویر میکشند، میگیرد. با این حال، همه چیز برای تماشای خشونتآمیز ارزشش را دارد – صحنههای مبارزه سنگین و درونی هستند و تقابل بین شخصیتهای اصلی حتی بیشتر. داستانهای درهم تنیده آنها ممکن است در زندگی واقعی اتفاق نیفتاده باشد، اما نحوه برخورد حزقیا، شوگر و مری با یکدیگر، نمایشی واقعاً جذاب را رقم میزند.
نتیجه گیری
رویارویی با “پیکی بلایندرز” هرگز آسان نخواهد بود، اما “هزار ضربه” مبارزه خوبی میکند. چیزهای زیادی برای ستارگان مالاکی کربی و استفان گراهام وجود دارد که در اینجا روی آن تمرکز کنند، و اگر از یک مشتزنی کاملاً گوشتی لذت میبرید، با دیدن آن شگفتزده خواهید شد – بوکسورهای دوره ویکتوریا آنها را به وفور تحویل میدهند. مطمئناً این نمایش بسیار متفاوتی از درام تاریخی قبلی سازنده، استیون نایت است، اما دنیای بوکس دوره ویکتوریا به همان اندازه هیجانانگیز است و میخانههای مشت خالی و نزاعهای کوچهپسکوچهای صحنه را برای شرطبندیهای بزرگتر در ادامه فراهم میکنند. این شش قسمت اول مشتهای زیادی را میزنند – همانطور که اجراهای کربی، گراهام و ارین دوهرتی انجام میدهند – با نگاهی بدون فیلتر به لندن قرن نوزدهم از دید جانبازان و تازه واردانی که در تلاشند نامی برای خود در خیابانهای شهر دست و پا کنند.
نظرات کاربران