ماجرای ترسناک کارل تانزلر دانشمند آلمانی
کارل تانزلر دانشمند آلمانی در سالهای دهه ۳۰ میلادی عاشق زنی شد و از او درخواست ازدواج کرد اما هنوز چندی از آشناییشان نگذشته بود که این زن فوت کرد.
کارل بعد از مرگ به او وفادار ماند. شنیدن این داستان عشقی عرق سرد بر تنتان مینشاند!
در سال ۱۹۳۰ تانزلر به عنوان تکنسین رادیولوژی در بیمارستان نظامی فلورادو کار میکرد. در همین بیمارستان با النا هویوس ۲۱ ساله ملاقات کرد. تانزلر متوجه شد که این زن ازدواج کرده اما جدا از همسرش زندگی میکند و در شرف طلاق گرفتن است. تانزلر ۵۰ ساله به شدت عاشق این زن شد و از او درخواست ازدواج کرد اما هنوز یک سال از آشناییشان نگذشته بود که در سال ۱۹۳۱ مبتلا به سل شد. تازلر هر چه میتوانست برای بهبود امیلی انجام داد اما در نهایت معشوقه او در اثر بیماری فوت کرد. تازلر با گرفتن رضایت خانواده امیلی برای او مقبرهای ساخت و هر شب تا مدتها در آن گریه میکرد. اما این برای کارل کافی نبود.
یک شب قبر او را شکافت و مابقی جسد امیلی را بیرون کشید و بعدها گفت صدای امیلی را میشنیده که تقاضای کمک داشته است! او جسد را به خانه خود آورد و چشمان شیشهای به جای آن گذاشت و پوست امیلی را با موم و پارچههای ابریشمی و قطعات فلزی بازسازی کرد. بعد لباس پوشاند و در تخت خودش خواباند. برای از بین بردن بوی تعفن نیز از عطر و مواد شیمیایی به میزان بالا استفاده میکرد. تا سال ۱۹۴۰ هر شب تازلر در کنار این جسد میخوابید تا اینکه در نهایت خبر به خواهر امیلی رسید و او از کارل شکایت کرد.
تازلر در دادگاه متهم به دزدیدن جسد و وحشیگری و تخریب مقبره شد اما در نهایت کارل به بیماری روانی خود اعتراف کرد و خانواده امیلی رضایت دادند و او آزاد شد.
کارل باقی عمرش را در مکانی بسیار دورتر از مقبره امیلی گذراند اما همچنان با مشکلاتش درگیر بود و شاهدان میگویند که تمام روزش را با کشیدن پرترههای این زن به پایان میرساند. در سال ۱۹۵۲ نیز زمانی که فوت کرد نقاشی این زن را در بغل داشت.
نظرات کاربران