دیالوگ های سری پدرخوانده The Godfather
در این مقاله قصد داریم تا دیالوگ های سری پدرخوانده The Godfather ، یکی از شاهکارترین و ماندگارترین سه گانه های تاریخ که با بازی مارلون براندو، آل پاچینو، دایان کیتن و جیمز کان و کارگردانی Francis Ford Coppola درخشش آن چندین برابر شده است.
ویتو (مارلون براندو): وقت صرف خانوادَت میکنی؟
جانی فانتین: البته که میکنم.
ویتو: خوبه. چون مردی که وقت صرف خانوادَش نمیکنه، هیچ وقت نمیتونه یه مرد واقعی باشه.
ویتو (مارلون براندو): تمام عمرم تلاش کردم که بیتوجه نباشم. زنها و بچهها میتونن بیدقت باشن، ولی مردها نه!
سانی: اونا باید سولاتزو رو به من تحویل بدن.
تام: این مسأله کاریه. مسأله شخصی نیست.
سانی: اونا به پدرم شلیک کردن.
تام: حتی اون حرکت هم کاری بود، نه شخصی.
ویتو : قوی کسی است که نه منتظر میماند خوشبختش کنند و نه اجازه میدهد بدبختش کنند.
ویتو : به من نگو اونا پشت من چی گفتن، بگو چرا پیش تو انقدر راحت بودن که درباره من حرف بزنن.
ویتو : آدمای بزرگ، بزرگ به دنیا نیومدن، بزرگ پرورش یافتند.
دون ویتو کارلئونه : انتقام خوراکی ای است که بهتره سرد سرو شود.
دون ویتو کارلئونه: یک دوست باید همیشه برتریهای تو رو دست کم بگیره و یک دشمن باید خطاهای تو رو دست بالا بگیره
مایکل کورلئونه : هرگز به کسی نگید که به چی فکر می کنید.
تام هاگن : یک وکیل با کیف خود می تواند بیش از صد مرد با اسلحه را قال بزاره.
ویرجیل سولوتسو : من خشونت را دوست ندارم، تام.
من یک تاجر هستم خون هزینه زیادی داره.
مایکل کورلئونه : هیچ وقت از دشمنان خود متنفر نشوید.
روی قضاوت شما تاثیر می گذارد.
مایکل کورلئونه : دوستان خود را نزدیک اما دشمنان خود را نزدیکتر نگه دارید.
ایتالیاییها یک ضرب المثل دارند که میگوید جهان جای سختی است و یک مرد باید دو تا پدر داشته باشد که پشت سرش باشند، برای همین همه پدرخوانده دارند.
دون ویتو کارلئونه: همیشه سعی کردم عروسک خیمه شب باز نباشم؛ بلکه سرنخ عروسک ها رو در دست داشته باشم
ویتو: بهش پیشنهادی میدم که نتونه رد کنه.
دون ویتو کارلئونه : من یک اخلاق بدی دارم که روی بچههام به شکلی وسواسگونه ای حساسم و لوس بارشون آوردم، مثلا وقتی باید گوش بدند، حرف میزنن.
دون ویتو کارلئونه: من بیشتر از هر کلاس درسی تو خیابونها یاد گرفتم.
دون کورلئونه: دوستی همه چیزه، دوستی فراتر از استعداد، از حکومت مهمتره. تقریبا به اندازه خانواده مهمه.
دون ویتو کارلئونه: پشت هر اقبال موفقی یک جرم وجود دارد.
هایمن راث: مهم اینه که حالت خوبه. سلامتی مهمترین چیزه. مهمتر از موفقیت، مهمتر از پول، مهمتر از قدرت.
مایکل (آل پاچینو): من همیشه ازت مراقبت کردم، فردو.
فردو: از من مراقبت کردی؟ تو برادر کوچیک من هستی. تو از من مراقبت کردی؟ «بفرست فردو این کارو بکنه. بفرست فردو اون کارو بکنه. بذار فردو یه جایی حواسش به کلوپ شبانه میکیماوس باشه. بفرست فردو یکی رو از فرودگاه بیاره». من برادر بزرگترت هستم. اما حقم خورده شده.
مایکل: این چیزی بود که پدر میخواست.
فردو: این چیزی نبود که من میخواستم.
مایکل (آل پاچینو): ببین. همه آدمهای اطراف ما کاسبند. وفاداری اونا بستگی به این داره. یه چیزی از پدرم یاد گرفتم. این که سعی کن طوری فکر کنی که آدمهای اطرافت فکر میکنن. بر این اساس، هر چیزی ممکنه.
مایکل: پدرم خیلی چیزا رو تو همین اتاق یاد داد. یادم داد: «به دوستانت نزدیک باش؛ به دشمنانت نزدیکتر».
دیالوگ های سری پدرخوانده The Godfather
مایکل : ازت میخوام اونجا بمونی. باشه؟ فقط به من نگو که بیگناهی. چون به شعورم توهین میشه و این منو خیلی عصبانی میکنه.
مایکل (آل پاچینو): امروز ماجرای جالبی رو دیدم. یه شورشی که توسط پلیس نظامی دستگیر شده بود، به جای این که جون خودش رو حفظ کنه، یه نارنجک رو تو ژاکتش منفجر کرد. او خودش رو کشت و فرمانده رو هم با خودش برد.
جانی اُلا: اون شورشیها دیوانهان.
مایکل: ممکنه اینطوری باشه. اما به نظرم اومد که سربازها برای جنگیدن پول میگیرن، ولی شورشیا نه.
هایمن راث: منظورت چیه؟
مایکل: شورشیا میتونن پیروز شن.
تام: تو متوجه نیستی. پدر برای تو نقشههایی داره. بارها او و من درباره آینده تو صحبت کردیم.
مایکل (آل پاچینو): با پدر درباره آینده من حرف زدین؟… آینده من!
تام: مایکی. او آرزوهای بزرگی برای تو داره.
مایکل: من نقشههای خودم رو برای آیندهام دارم.
مایکل : دوستی و پول، مثل آب و روغنه.
کی: حالا که آدم محترمی شدی، از همیشه خطرناکتری! در واقع تو رو وقتی یه مافیایی عادی بودی، ترجیح میدادم.
وینسنت: دوست دارم جوئی زازا رو برای یه سواری بیارم تو این هلیکوپتر و بندازمش پایین!
مایکل: جوئی زازا هیچی نیست. اون یه زورگوی کوچیکه. بلوف میزنه و تهدید میکنه. اون هیچی نیست. از یه مایل دورتر میتونی ببینیش که داره میاد.
وینسنت: باید بکشیمش. قبل از این که…
مایکل: نه!… هرگز از دشمنانت متنفر نباش. تو قضاوتت تأثیر میذاره.
هریسون: موضوع جدیه، مایکل. آدم ما تو واتیکان خبر از توطئهای علیه پاپ داده.
مایکل (آل پاچینو): یعنی قراره سکته قلبی کنه؟!
مایکل : سیاست و جنایت، هر دو یک چیز هستند.
مایکل (آل پاچینو): پدرم پیشنهادی بهش داد که نتونه رد کنه.
کی آدامز: چه پیشنهادی؟
مایکل: بهش گفت یا باید امضاش پای ورقه باشه یا مغزش!
ایکل: پدرم با هیچ مرد قدرتمند دیگهای فرق نداشت، هر آدمی با هر قدرتی، مثل رئیس جمهور یا سناتور.
کی آدامز: میدونی چقدر احمقانه حرف میزنی مایکل؟ رئیس جمهورا و سناتورا آدم نمیکشن.
مایکل: اوه! چه کسی آدم نمیکشه کی؟
مایکل: اگه مسئله مهمی توی این زندگی وجود داشته باشه، اگه تاریخ چیزی بهمون یاد داده باشه، اینه که میتونی هر کسی را بکشی.
فردو: مایک! تو نمیتونی به لاسوگاس بیای و با مردی مثل مو گرین اینطوری صحبت کنی!
مایک: فردو! تو برادر بزرگتر منی و من دوستت دارم. اما هیچ وقت در مقابل خانوادهات، طرف کس دیگهای رو نگیر. هیچ وقت!
مایکل : من به کسایی که حقیقت رو بهم میگن احترام میذارم، فرقی نمیکنه چقدر سخت باشه.
مایکل : من از خدا یک دوچرخه میخواستم، بعد فهمیدم خدا اینجوری کار نمیکنه. پس یک دوچرخه دزدیم و از خدا خواستم منو ببخشه.
مایکل کورلئونه : من برای حفظ امنیت شما در جهنم می سوختم.
اسقف اعظم گیلدای :
به نظر می رسد در دنیای امروز قدرت رفع بدهی بیشتر از قدرت بخشش است.
مایکل کورلئونه : احساس می کنم … الان عاقل تر شدم.
کی آدامز میکلسون : هرچه بیمارتر می شوی، عاقل تر می شوی ها؟
مایکل کورلئونه : وقتی بمیرم واقعا باهوش خواهم شد.
مری کورلئونه : من همیشه دوستت خواهم داشت.
وینسنت مانچینی : شخص دیگری را دوست داشته باش.
اسقف اعظم گیلدای :
به نظر می رسد در دنیای امروز قدرت رفع بدهی بیشتر از قدرت بخشش است.
نظرات کاربران