۱

نقد و بررسی فیلم Memento

نقد و بررسی فیلم Memento

نقد و بررسی فیلم Memento

نقد و بررسی فیلم Memento

در سال ۱۹۹۷ کارگردان جوانی به اسم کریستوفر نولان با ساختن اولین فیلم خود به اسم ترقیب توانست درسطح اروپا مخصوصا در کشور خودش انگلستان اسم خودش را بر سر زبان ها بیندازد.

در سال ۱۹۹۹ با مهاجرت به کشور آمریکا به همراه برادر خودش یعنی جاناتان نولان سعی کرد بلندپروازی های خودش را به واقعیت گره بزند. در سال ۲۰۰۰ و در جشنواره ونیز نیز اولین بار فیلم ممنتو که امروز قصد داریم به نقد و بررسی آن بپردازیم نیز اکران شد. تماشاگران با فیلمی مواجعه شده بودند که تا آن سال کمتر کارگردانی به این سبک فیلم سازی روی آورده بود. بعد ها که این فیلم در سال ۲۰۰۱ به طور رسمی در سینمای آمریکا و کل جهان به نمایش گذاشته شد، تبدیل به فیلمی شد که همه جا طرفداران فیلم و سینما آن را دور هم در کافه های دوستانه درسطح شهر و یا حتی دانشگاه تماشا می کردند . همچنین خیلی از روانشناس ها و دانشجوهای دکتری تزها و مقالات زیادی را درباب آن نوشتند و مطرح کردند که چنین اتفاقی را فیلم باشگاه مشت زنی دیوود فینچر با مخاطبان خود انجام داده بود.

یکی از خصلت های بارز فیلم گیج کنندگی آن است که در آن شاهد فلاش بک زدن های بسیار زیاد و گستره ای هستیم که باعث مبهم شدن روند داستان می شود .

 اما یک سوال، این فیلم چه مفاهیمی را در خودش جای داده است که پس از آن این همه اتفاقات خوب برای این کارگردان جوان انگلیسی رخ داد ؟! چه مفهومی در این فیلم وجود دارد که هنوز بعد از گذشت حدود ۲۰ سال، این فیلم برای مخاطبان بسیار جذاب است و باعث می شود چندین بار به تماشای آن بپردازند ؟!

نقد و بررسی فیلم Memento

نقد و بررسی فیلم Memento

داستان این فیلم در نگاه اول در مورد مردی است به اسم لئونارد شلبی (با بازیگری Guy Pearce ) که به دنبال قاتل همسر خود می گردد ولی یک مشکل دارد وآن این است که تحت زد و خوردی با قاتل ، حافظه کوتاه مدت خود را از دست داده است. در این حین شخصی به اسم تدی یا جان ادوارد گمبل ( با بازیگری Joe Pantoliano) پلیسی است که پرونده لئونارد را در دست دارد و سعی می کند تا در پیدا کردن قاتل به لئونارد کمک کند و شخصی دیگر به نام ناتالی( با بازیگری Carrie-Anne Moss) که همسرش جیمی را از دست داده است و سعی در کمک کردن به لئونارد در پیدا کردن قاتل زنش دارد.

با کمی دقت در رابطه با داستان فیلم متوجه می شویم که داستان فیلم به این سادگی ها که در بالا ذکر شد نیست و گره های ذهنی زیادی را برای مخاطبینش مطرح می کند که باعث گیج شدن آنها حتی در خط داستانی فیلم که بدیهی ترین مشخصه فیلم است می شود. این گره ها شامل عکس ها به همراه نوشته ها و یکسری سرنخ هایی با تتو به ما داده می شود.

در این فیلم ما شاهد سکانس های رنگی و سیاه و سفیدی هستیم که در آخر فیلم به یکدیگر می پیوندند که در آن سکانس های سفید و سیاه به صورت اول به آخر و سکانس های رنگی به صورت آخر به اول روایت می شوند (مثلا اگر سکانس های سیاه و سفید را اعداد۱  تا ۱۰ در نظر بگیریم و سکانس های رنگی را ۲۰ تا ۱۰ در نظر بگیریم ، عدد ۱۰ نقطه اشتراک ما می شود که سکانس آخر فیلم به حساب می آید).

شخصیت اصلی داستان فقط معلول را می داند ولی علت آن را  نمی داند و همه چیز را با عکس و نوشته عای زیر عکس ها به خاطر می آورد. فیلم هم دقیقا چنین کاری با ما انجام می دهد و یا به نوعی با لئونارد همزاد پنداری می کند، یعنی فیلم خاطره کوتاه مدت را برای ما میسازد و حافظه بلندمدت را هم بر اساس حافظه بلند مدت لئونارد تعریف می کند. شاید برای شما سوال پیش بیاید که این فیلم از اول به آخر می آید یا از آخر به اول؟ کدام ابتدا و کدام انتهاست؟ انگار در یک چرخه تکرار قرار داریم که مدام در حال تکرار شدن است.

نقد و بررسی فیلم Memento

نقد و بررسی فیلم Memento

شخصیت اصلی یا قهرمان داستان ما با معصومیتش ،داستانش را مانند یک راوی قدرتمند برای ما به نمایش می گذارد. قهرمان می گوید که فقط حافظه کوتاه مدت ندارد و همه چیزش کامل سالم و درست است اما با گذشت زمان متوجه می شویم که هیچ گونه قطعیتی وجود ندارد و به همین دلیل فیلم برای ما کارکرد تفسیری پیدا می کند که چندین تئوری را به وجود می آورد که در ادامه به بررسی آنها خواهیم پرداخت .

 پس به این صورت می توانیم نتیجه گیری کنیم که فیلم در ناپایدارترین حالت خودش قرار دارد . مثل فیلم های دیگر کریستوفر نولان مانند تلقین که در آن میخ هایی در دیوار وجود دارند که ما می توانیم طناب اعتماد را به آنها آویزان کنیم ، اما در این فیلم چنین اتفاقی رخ نمی دهد. در کنار همه این ها ، عنصر بی اعتمادی به داستان ما به آن اضافه می شود و به همین جهت می توان از این فیلم برداشت های بسیار گوناگونی کرد.

سوال اول: تدی یا جان ادوراد گمبل چه کسی بود؟ آیا او واقعا یک افسر پلیس بود؟

در پاسخ باید گفت که بله او یک پلیس بود اما یک پلیس فاسد و با استفاده از ضعف حافظه لئو از او سوءاستفاده می کرد. او مسئول پرونده قتل همسر لئونارد بود ولی با استفاده از نقطه ضعف او سعی در استفاده کردن از لئو برای بدست آوردن پول و تا حدودی راضی کردنش از انتقام قتل همسرش داشت. همچنین او به همراه جیمی(همسر ناتالی) در فروش مواد مخدر پرداخت و از لئو برای کشتن جیمی استفاده کرد تا بتواند به پول جیمی دست پیدا کند .تدی ابتدا کمک کرد که قاتل دوم را لئونارد به قتل برساند که در آخر فلیم توسط عکسی که لئونارد از خودش می بیند می توان به این مفهوم رسید. همینطور که ناتالی در پی انتقام از تدی(به خاطر مرگ همسرش) توسط لئو بود.

سوال دوم: آیا واقعا به همسر لئو سوئقصد شده بود؟ آیا او زنده بود؟

بعید به نظر می رسد او در اثر حادثه ای در زد و خورد با لئونارد به قتل رسیده باشد. در فیلم می بینیم که لئو توسط شخص دوم به سرش ضربه خورده و به این اتفاق دچار شده است ، اما همسر او زنده است و می توانیم نفس کشیدن او را در زیر نایلون ببینیم. همسر او در اثر تزریق بیش از حد انسولین جان داده است. نشانه دیگر این ماجرا به این مربوط می شود که لئو از زنش می پرسد ” چند بار این کتابو خوندی ، فکر کنم چندین بار اونو خوندی ؟! ” که این دیالوگ نشان دهنده این است که لئو هنوز حافظه صحیح و سالمی دارد.

نقد و بررسی فیلم Memento

سوال چهارم: ناتالی چه کسی بود؟ هدف او چه بود؟

همانطور که بالاتر کمی به این موضوع پرداخته شد ، ناتالی همسر همکار تدی یعنی جیمی بود. تدی و جیمی همکار هم بودند و تدی با استفاده از لئو به دنبال سرمایه جیمی بود. لئو با دستور تدی جیمی را می کشد و از آن طرف ناتالی با هدف انتقام از تدی به کمک لئو او را می کشد. نوشته مربوط به ناتالی این بود: او هم یک نفر رو از دست داده و از روی دلسوزی به تو کمک می کند. فردی که ناتالی از دست داده است درواقع همان همسرش است و بهتر است  بگوییم که کمک کردن او به لئو از روی دلسوزی نیست بلکه به دنبال انتقام است و جالب اینجاست که لئو باعث مرگ همسر او شده و ناتالی به خاطر مشکل حافظه او به دنبال کسی می رود که دستور قتل همسرش را داده است و آن شخص کسی نیست جز تدی!

سوال پنجم: لئونارد در سکانس های سیاه و سفید با شخصی پشت تلفن صحبت می کند؛ آن شخص کیست؟

آن شخص پشت تلفن درواقع همان تدی است که درحال صحبت با لئونارد در مورد اتفاقاتی که آخر فیلم شاهدش هستیم است که درواقع همان عکسی که لئونارد بعد از کشتن قاتل دوم گرفته نیز تدی از لئونارد گرفته است.

نقد و بررسی فیلم Memento

نقد و بررسی فیلم Memento

و اما می رسیم به سوالات اساسی و مهم داستان!

سوال ششم: سمی جنکیز که بود؟

با تتو سمی جنکیز شروع میکنم .در تئوری اول اینطور می توان برداشت کرد که این تتو نقطه عطف این فیلم است. این زاده ذهن خود لئونار بوده(کسی که از بیماری فراموشی رنج می برده که با خلق چنین داستانی در ذهنش به دنبال توجیه و فرار از گذشته است) ، اگر نمی توانی فراموشش کنی بهتر است با یک داستان تخیلی آمیخته اش کنیم که حتما خودمان هم باورش کنیم ، مانند سکانس تیمارستان که ان و لئونارد با هم جایگزین می شوند.

تئوری دوم این احتمال را بیان می کند که اصلا سمی ای وجود نداشته است و لئو در نقش مامور بیمه او را می شناخته و مسئول پرونده این شخص در شرکت بیمه بوده است . سمی همچنین مبتلا به بیماری فراموشی است ولی اصلا همسری نداشته است. بهتر بگوییم لئونارد مسئول پرونده سمی بوده و بعد از آن این اتفاق (فراموشی حافظه) برایش رخ داده است و با ایجاد یک همسر خیالی برای سمی قصد توجیه کارش درقبال همرش (کشتن او  با انسولین) داشت.

نکته ای که تدی در دیالوگی نیز آن را بیان می کند این است که سمی همسری نداشته و تمام آن خیالات لئو بوده است ولی با توجه به اینکه تدی یک آدم دروغگو است، نمی توان خیلی به حرف او اعتماد کرد.

سوال هفتم: جان جی ها چه کسانی بوند؟

 ما به این صورت می توانیم به داستان نگاه کنیم که جان جی ها توسط لئو در ذهنش خلق شده بود. به همسر لئو جسارت کرده و باعث مرگش شده است. لئونارد در طول داستان به دنبال کشتن جان جی ها می گردد و طبق تئوری ما جان جی اصلی همان لئو است. در غیر این صورت وقتی به اولین جان جی می رسیم که توسط لئونارد و تدی پیدا شده است، تدی فکر می کند لئونارد خاطره را فراموش کرده ولی برعکس می بینم که به دنبال جان جی می گرد و هیچ وقت متوقف نمی شود.

نکته ای که اینجا لازم به ذکر است این است که اگر برای همسر لئو اتفاقی افتاده باشد ،توسط آن دو مرد باید کشتن اولین جان جی و دومی را به لئو حق بدهیم ولی برای لئو با کشتن بقیه جان جی ها به یک قاتل سریالی تبدیل می شود . مانند دیالوگ آغازین تدی : ” این چیزیه که قبلا بودی الان تبدیل به یک چیز دیگه شدی” و همچنین دیالوگ پایانی لئو که می گوید : ” فکر می کنی جان جی من باشم؟ آیا من به خودم دروغ میگم تا خوشحال بمونم؟”

نکته دیگری که می توان به آن اشاره کرد این است که تدی با حیله گری از لئو بهره می برد و دیگر جان جی های بی گناهی که کشته شده اند را می توانیم به تدی و جیمی(همسر ناتالی) ارجاع دهیم .

نقد و بررسی فیلم Memento

نقد و بررسی فیلم Memento

نکته بعدی که درمورد خط داستانی می توان به آن اشاره کرد این است که ما در سکانسی از فیلم می بینم که همسر لئونارد درصحنه ای نشان داده می شود که از گذشته داستان یک خالکوبی بر روی بدن لئو نشان می دهد که متن خالکوبی این است : “من انجامش دادم”. احتمال خیلی قوی ای وجود دارد که کشتن اولین جان جی همان جان جی اصلی باشد. او برای اینکه به یاد داشته باشدکه انتقام همسرش را گرفته است چنین اقدامی کرد و آن قتل هم با کمک تدی انجام شده است. پس به این نتیجه می رسیم که همسر او بعد از آن حادثه زنده مانده و لئو بعد از مرگ او فقط به دنبال یک هدف پوچ حرکت کرده است تا خودش را گول بزند و راضی باشد.

با فیلم Memento کریستوفر نولان و جانتان نولان به خوبی توانستند بدرخشند و نشان بدهند که حرف ها و داستان های طولانی زیادی برای تعریف کردن دارند. فیلمی که فلاش بک های متعددی به خاطرات لئو می زند و نشان می دهد که چقدر می تواند یک خاطره تاریک و هولناک باشد و در ادامه آن می بینم که نه تنها فیلم به فرایند یادآوری نزد لئونارد می پردازد بلکه به یادآوری صدق و صداقت داستان نیز می پردازد. ممنتو فیلمی است یک عشق نافرجام را روایت می کند که سرنوشتی تراژدی پیدا می کند. شخصیت اصلی که در نگاه اول مانند شکارچی به نظر می رسد، ولی وقتی جلوتر می رود نشان می هد که چگونه او تبدیل به شکار شخصیت هایی مانند تدی، ناتالی و یا حتی صاحب متل(اجاره دادن دو اتاق به او) که با استفاده از ضعف لئونارد نهایت سوءاستفاده را از او کردند می شود.

اشتراک گذاری

دنبال کنید نوشته شده توسط:

نوید سیری

نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  1. حامد گفت:

    در خصوص برداشت من از فیلم، . به نظر من تدی در سکانس پایانی فیلم داره حقیقت و میگه بر خلاف اینکه به مرور سعی کرده از لئو سو استفاده کنه. چون میدونه در هر حال لئو این حرف ها رو یادش میره، پس دلیلی برای دروغ کفتن نداره و باز به نظر من تدی آدم ذاتا بدی نیست و اصرار داره عکس و بگیر و برو(من واقعا صداقت و توی اون سکانس حس میکنم). مثلا توی صحنه ناتالی هم این صداقت و میبینیم که خیلی راحت به لئو توهین میکنه چون میدونه لئو فراموش میکنه. پس جدا از بعضی دروغ هایی که شخصیت ها به لئو میگن همشون گاهی صداقت رو هم میگن چون میدونن لئو فراموش میکنه، حتی مثل متصدی مسافرخونه که هم سر لئو کلاه کذاشته هم صادقانه بهش میگه که من دارم سرت کلاه میذارم. پس اگر فرض کنیم تدی داره توی سکانس آخر صادقانه صحبت میکنه، پس سم وجود داشته ولی نه مطابق با داستانی که لئو برای خودش ساخته، همچنین لئو به کمک تدی انتقامش و گرفته اما فراموش‌کرده چون شاید یک سال پیش که انتقامش و گرفته هنوز خالکوبیهاش کامل نشده و هنوز نتونسته وقایع رو درست ثبت کنه. بله لئو زنش و کشته با تزریق انسولین، اما نه از قصد بلکه با فراموشی (مطابق داستانی که از سم و زنش برای خودش ساخته). سوالی که پیش میاد اینه اگر زن لئو دیابت داشته چرا لئو فراموش کرده؟ چون لئو بارها اشاره میکنه که من تا قبل از اون خادثه رو به خاطر دارم. جواب این سوال هم داخل فیلم داده شده ، خود لئو توی سکانسی به تدی میگه خاطرات هم میتونن دچار خطا بشن و تغییر کنن، حتی همچین خالکوبی ای هم روی بدنش داره. پس میتونه خاطره ی انسولینی بودن زنش رو فراموش و اون رو در قالب زن سمی خلق کنه. نکته بعدی اینه که آیا لئو رفت دنبال جان جی بعدی؟ به نظر من قطعا نه! چون اون فکت ششم رو روی بدنش خالکوبی کرد!(بر خلاف زمان کشته شدن جان حی اصلی یک سال پیش)فکت شش به طور دقیق به یک شخص ارجاع داده میشه و مثل پنح فکت قبلی قابل ارجا به نفرات زیادی نیست، و از اونحایی که روی بدن خالکوبی میشه پس دیگه لئو نمیتونه خودش و گول بزنه . تقریبا میشه گفت مهمترین یا حد اقل یکی از مهم ترین نوشته های لئو، نوشته پشت عکس تدی هست: دروغ هاش و باور نکن! این نوشته تاثیرات بسیاری روی تصمیمات لئو میذاره، باعث میشه که گول ناتالی رو بخوره، باعث میشه که لئو با ماشین جیمی توی شهر برگرده (که بسیار دردسر ساز براش میشه) و از همه مهمتر باعث مرگ تدی میشه، که به نظر من توی کل شخصیت های فیلم تنها کسی بود که واقعا به تدی اهمیت میداد و میشه گفت ته دلش واقعا براش ارزش قائل بود. اما این نوشته چطور پشت عکس نوشته شد؟ اونحا که لئو حرف های صادقانه تدی رو شنید (به نظر من البته) و چون در بین این صحبت های صادقانه متوجه سواستفاده تدی در خصوص جریان جیمی و همچنین اسم واقعی تدی شد از شدت عصبانیت پشت عکس تدی نوشت : دروغ هاش و باور نکن! که نوشته بسیار تا بسیار سختگیرانه ای بود. و همچنین یاد داشت فکت ۶ برای شماره پلاک! اینو در نظر داشته باشید که لئو پرونده قطوری از جان جی داشت اما وقتی بحث فکت و خالکوبی روی بدن باشه باید نکته بسیار بسیار مهمی باشه. نکته مهم دیگه اینه که ما کاملا میدونیم لئو دنبال کشتن جان جی واقعیه و خیلی روی این موضوع مسر هست، پس چرا فکت شش رو مینویسه، چون خود لئو هم حرف های تدی رو باور کرده ، باور کرده که یکسال پیش حان حی واقعی رو‌کشته، و صرفا بخاطر شدت عصبانیتش از دست تدی، و سو استفاده تدی و شاید جلوگیری از سو استفاده مجدد اون، فکت شش رو یادداشت میکنه! تفاوت تدی با ناتالی اینحاست که ناتالی واقعا شخصیت سیاهتری (صرفا نسبی نه اینکه کارکتر سیاهی باشه، این حد از سیاهی رو همه ی ما داریم) نسبت به تدی داشت و قبل از اینکه اون برخورد و با لئو بکنه همه ی خودکار ها رو جمع میکنه! اما تدی توی اون وضعیت داره به لئو میگه اذیت نکن گرسنمه میخوام برم نهار بخورم! که این کارکتر ساده تدی رو نشون میده.درخصوص اینکه ناتالی عمدا لئو رو به سمت کشتن تدی سوق داد ، به نظرم واقعا اشتباهه! ناتالی صرفا از جیمی شنیده که شخصی به نام تدی میخواد بهش جنس بفروشه، و واقعا صادقانه مشخصات صاخب پلاکی که لئو خواسته رو بهش میده و وقتی عکس و میبینه میگه چهرش برام آشناست . تنها سو استفاده ناتالی از لئو جریان داد شریک جیمی بود. نکته دیگه اینه که توی سکانسی میبینیم لئو با زنش روی تخت خوابیده در حالی که روی بدن لئو خالکوبیه!!!!!! حد اقل باید این میبود که هالکوبی ها بعد از مرگ همسرش ایجاد شده باشه (چه انسولین چه فتل بعد از تحاوز) و مهم تر اینه که توی این سکانس خالکوبی ای دیده میشه با عنوان : من انجامش دادم! نکته دیگه اینه که توی سکانسی ناتالی به همین قسمت از بدن لئو اشاره میکنه که خالکوبی ای وجود ندارع و از لئو میپرسه این قسمت چی؟ و لئو میگه شاید برای وقتی که کار و انحام دادم. این دو نکته این موضوع رو میرسونه که تصویری که ما از لئو و زنش توی تخت میبینیم یک خاطره نیست، بلکه یک تصویر سازی ذهنی از لئوست که داره خودش و در بهترین جای ممکن تصور میکنه، یعنی در کنار زنش و پایان یافتن انتقامش. درواقع به ما این و نشون میده که میتونه به مرور زمان با همین تصویر سازی ها حافظه لئو دست خوش تغییر شده باشه . سوالاتی که برای من ایجاد شده و جایی ندیدم در موردش اشاره شده باشه یکی، خالکوبی اسم جیمز زیر اسم جان است. بر اساس فیلم میشه تشخیص داد که اضافه شدن اسم جیمز توسط خود لئو و با سوزن انجام شده نه توسط یک تتو کار حرفه ای، و این رو هم متوجه میشیم که مطمعنا تدی تونسته لئو رو برای زدن این خالکوبی متقاعد کنه (لئو فقط نکات مهم رو خالکوبی میکنه) سوالی که برای من مطرح شد اینه که تدی چطوری تونسته لئو رو به زدن این خالکوبی متقاعد کنه (چون لئو روی کامنت کذاشتن هاش مخصوصا خالکوبی خیلی حساس هست) سوال بعدیم اینه که جیمی واقعا از کجا سمی رو میشناخت؟ تدی به لئو میگه تو به همه از سمی میگی، و از حرف های دیگش متوجه میشیم جیمی لئو رو به واسطه خبرچینی متصدی هتل میشناسه، اما نحوه برخورد جیمی با لئو مثل حالتی هست که انگار شناخت عمیق تری بینشون وجود داره، و شخص باید شناخت زیادی رو نسبت به لئو داشته باشه که بدونه آخرین ریسمانی که برای زنده موندن از دست لئو میتونه چنگ بزنه اسم سمی هست. واقعا جیمی لئو رو از کجا میشناخت. سوال بعدی اینه که توی فیلم به نظر میاد ناتالی واقعا جیمی رو دوست داره پس چطور با اولین دیدارش با کسی که لباس های جیمی رو پوشیده و ماشینش و سوار شده و از شناختن جیمی امتناع میکنه، اینقدر راحت و خونسرد عمل میکنه؟ و …