بازیهای جهان باز در طول دهه ۲۰۱۰ بسیار رایج بودند و استودیوها با بیاحتیاطی تقریباً تمام تلاش خود را برای رسیدن به موفقیت Skyrim صرف میکردند. پیشرفتهای فناوری از آن زمان، روند ساخت جهانهای بزرگ بازی را سادهتر کرده و دلیل بهتری به استودیوها برای سرمایهگذاری تلاشهایشان در آنها داده است. در حالی که گیمرها همچنان خواهان یک جهان باز رضایتبخش برای کاوش و غوطهور شدن در آن هستند، علاقه به تجربههای متمرکزتر و مدیریتشدهتر تغییر کرده است. بازیهای خطی در یک روند صعودی قرار دارند و بازیهای پلتفرمر مانند Astro Bot و بازیهای اکشن مانند Black Myth Wukong امسال دل و کیف پول گیمرها را به دست آوردهاند. در اینجا ۱۵ بازی خطی برتر سال ۲۰۲۴ آورده شده است.
Arizona Sunshine
نسخه اصلی آریزونا سانشاین از سال ۲۰۱۶، به دلیل قفل بودن برخی از محتوای آن پشت پردازندههای Intel Core i7، جنجالهایی به پا کرد. اکنون در سال ۲۰۲۴، میتوانید تمام آن محتوا، از جمله دو بسته الحاقی بزرگ و بهروزرسانیهای متعدد را با یک بازسازی اساسی که با تصاویر آریزونا سانشاین ۲ مطابقت دارد، بازی کنید. شما بیشتر در طول کمپین خطی روایتشده، با دو دست واقعیت مجازی خود به زامبیها شلیک میکنید، اما تعاملات محیطی عجیب و غریب زیادی نیز وجود دارد که این بازی را به یک تجربه کلاسیک واقعیت مجازی تبدیل میکند. و از همه بهتر، دارای حالت همکاری سه نفره است تا سه برابر بیشتر سرگرمی ایجاد کند. اگر یک هدست واقعیت مجازی دارید، بازسازی آریزونا سانشاین یک انتخاب واضح و بدون تردید است.
Warhammer 40K Space Marine ۲
بخش چندنفره Warhammer 40K Space Marine 2 بسیار سرگرمکننده است، اما بخش تکنفره جایی است که هسته اصلی بازی در آن یافت میشود. داستان از جایی شروع میشود که اسپیس مارین ۱ به پایان رسید، با بازگشت کاپیتان تیتوس برای فرماندهی جوخه خود در برابر دستههای تیرانید پس از یک زخم مرگبار. با زمان اجرای حدود ۱۰ ساعت، کمپین اسپیس مارین ۲ زمانی پر از صحنههای دیدنی و نبردهای خشونتآمیز است. این بازی از بسیاری جهات یک بازی هک اند اسلش است، اما اسپیس مارین ۲ بیشتر از نسخه قبلی خود بر ضدحملات دقیق تأکید دارد و کمی مهارت اضافی به آن اضافه میکند. گرفتن یک همکار برای انجام ماموریتهای جداگانه همکاری نیز لذتبخش است، اما همراهان هوش مصنوعی نیز با شفابخشی مداوم و دفاع تانک مانند خود بد نیستند. اسپیس مارین ۲ با تراکم کمپین سریع خود، مانند انفجاری از گذشته به نظر میرسد.
Silent Hill 2
بازسازی یک شاهکار ترسناک مانند Silent Hill 2 کار آسانی نیست، با این حال Bloober به نوعی آن را با موفقیت زیادی انجام داد. یکی از عناصر اصلی این موفقیت، محیطهای گستردهتر است. راهروهای اتمسفریک و مناطق بیرونی مهآلود، بازیکن را به شدت به کاوش تشویق میکنند و او را به مجموعهای از آیتمها و کلکسیونهای جدید هدایت میکنند که میتوانند از هر زاویهای مشاهده شوند. دیدگاه جدید دوربین از روی شانه به شما در پیمایش مناطق گستردهتر کمک میکند و زمینه بیشتری را برای محیطها فراهم میکند. نسخه اصلی سایلنت هیل ۲ حدود ۱۲ ساعت طول میکشید، اما بازسازی به راحتی میتواند به دلیل تمام کاوشهای اضافه شده، دو برابر این زمان را بگیرد. با این وجود، بازسازی با وجود این موضوع، سرعت متراکم نسخه اصلی را حفظ میکند و آن را به یکی از چشمگیرترین و ترسناکترین بازیهای خطی در این لیست تبدیل میکند.
Black Myth Wukong
Black Myth Wukong رویکرد نسبتاً غیرمتعارفی برای طراحی مراحل دارد و بین خطی بودن راهرو مانند و محیطهای کاملاً باز در نوسان است. از همه گیجکنندهتر، هیچ نقشه یا ابزار ناوبری برای کمک به کاوش شما در بازی وجود ندارد. با وجود این، ما نمیتوانستیم از تنوع زیستبومها و زیبایی محیطها در داستان الهام گرفته از سفر به غرب شگفتزده نشویم. اما فقط برخی از محیطها نیستند که به صورت خطی پیش میروند، سلاحها و زره شما نیز با پیشرفت شما به طور خودکار ارتقا مییابند. بلک میث ووکانگ یک شاهکار در تمرکز است. بیهوده پرسه نمیزند و زمان بازیکن را با چیزهای بیاهمیت تلف نمیکند، بلکه بر آنچه آن را عالی میکند تمرکز میکند.
Stellar Blade
اگر با نحوه طراحی مراحل در نیر اتوماتا (Nier Automata) آشنا باشید، در Stellar Blade احساس راحتی خواهید کرد. یکی از مواردی که استلار بلید در طراحی مراحل خود گسترش داده، آیتمهای کلکسیونی جذابی است که در محیطهای آن پراکنده شدهاند. شما میتوانید از قوطیهای نوشابه گرفته تا پوسترها و جعبههای غارت را جمعآوری کنید و به شما لباسهای جدیدی برای پوشیدن ایو و همراهانش پاداش میدهد. ماهیت خطی گسترده محیطها به نقطه مطلوبی میرسد که همیشه به شما این حس را میدهد که در حال پیشرفت هستید و در عین حال فضای رضایتبخشی را برای کاوش در حین انجام آن فراهم میکند. بخشهایی از داستان شما را به طور دقیق از نقطه A به B میبرد با آیتمهای کلکسیونی که در مسیرهای مخفی خارج از مسیر اصلی قرار گرفتهاند، در حالی که بخشهای دیگر مناطق باز برای انجام ماموریت و کاوش هستند. استلار بلید در نحوه ترکیب فوریت و کاوش با طراحی مراحل خطی گسترده خود برتری دارد.
Senua’s Saga: Hellblade 2
Senua’s Saga: Hellblade 2 رویکرد کاملاً متفاوتی برای طراحی مراحل خطی دارد. به دلیل تمرکز دقیق بر مکانهای بسیار خاص، نینجا تئوری (Ninja Theory) موفق شد تمام تلاش خود را برای تزئین هر محیط دستساز انجام دهد و همه آن را با ظرافتی سینمایی بینظیر ارائه دهد. اغراق نیست اگر بگوییم که هلبلید ۲ از نظر گرافیکی یکی از چشمگیرترین بازیهای تا به امروز است. این ترکیب از دقت گرافیکی حکاکی شده با ظرافت سینمایی به تثبیت مکانهای الهام گرفته از نورس هلبلید ۲ در حافظه بازیکن کمک میکند. ممکن است این بازی از همه جنبههای گیمپلی خود یک بازی سرراست باشد، اما روایت غنی از نظر روانشناسی و ارائه بصری چشمگیر هلبلید ۲، طراحی خطی آن را با یک علامت تعجب جسورانه مشخص میکند.
Mario & Luigi: Brothership
علیرغم معرفی یک کشتی بادبانی به سری ماریو و لوئیجی، برادِرشیپ همچنان یک مسیر بحرانی کم و بیش سنتی را دنبال میکند. هدف اصلی برادران این بار روشن کردن چهار فانوس دریایی بزرگ در سراسر اقیانوسهای کنکوردیا است. توسعهدهندگان اطمینان حاصل کردند که هر یک از چهار سیاهچال فانوس دریایی بزرگ در سطح بالایی قرار دارند و رتبه برتر را در لیست من از سیاهچالهای نقشآفرینی ماریو کسب کردند. وقتی ماریو و لوئیجی در حال حل معماهای خود در سیاهچالهای فانوس دریایی بزرگ نیستند، مشغول اتصال جزایر با تمهای متمایز با کشتی هستند. برادِرشیپ مضامین ارتباطات خود را به طرز درخشانی از طریق روایت و نوشتههای طنزآمیز به هم میپیوندد و داستانی منسجم را شکل میدهد که علیرغم ظاهر اولیه خود، تاثیرگذار است.
The Plucky Squire
اسکوایر شجاع دستهای از ژانرهای مختلف را بر چارچوب یک بازی ماجراجویی از بالا به پایین ترکیب میکند. بیشتر وقت شما صرف چرخاندن شمشیر برای شکست دادن دشمنان میشود، اما حجم زیاد مینیبازیهای کوچک عجیب و غریب از سکانسهای پانچ-اوت (Punch-Out)، تا تیراندازیهای داک هانت (Duck Hunt) و حتی برخی از سرگرمیهای نقشآفرینی نوبتی، به طرز آشفتهای پایدار است. و سپس معماهایی وجود دارد که از شما میخواهند جملات را برای ظاهر شدن وسایل جدید در داخل کتاب تصویری که در آن زندگی میکنید، دوباره مرتب کنید. و بله، شما حتی چندین بار از کتاب بیرون میآیید و به “دنیای واقعی” میروید. زیباییشناسی کتاب بازشو، کل بسته را کامل میکند و اسکوایر شجاع را به یکی از پایدارترین بازیهای خطی سال تبدیل میکند.
Neva
مانند بازی قبلی استودیو، گریس (Gris)، نوا چیزی بیشتر از ارائه یک بازی پلتفرمر جذاب ارائه میدهد. این یک قطعه هنری دیداری/شنیداری احساسی است. پیوند بین آلبا و توله گرگش نوا با تغییر فصلها در طول ماجراجویی رشد میکند و به نوبه خود در چالشهای پلتفرمینگ پیشرفتهتر ظاهر میشود. نوا خود را از گریس با تأکید بر مبارزه مبتنی بر کمبو و سکانسهای پلتفرمینگ دقیق متمایز میکند و یک ماجراجویی خطی پر از احساسات ارائه میدهد.
Akimbot
اگر به دنبال یک بازی اکشن/ماجراجویی قدیمی هستید که به همان اندازه که سرراست است، سرگرمکننده نیز باشد، به دنبال آکیمبات باشید. مانند الهامبخش خود، رچت اند کلنک (Ratchet and Clank)، شما طیف وسیعی از انواع اسلحه برای خالی کردن روی دشمنان از طریق یک داستان خطی دارید. سرعت اکشن بدون توقف است و جریان ثابتی از سرگرمی اکشن-پلتفرمینگ را فراهم میکند. و بهترین چیز این است که گیمپلی آن به لطف انواع فعالیتها و سکانسهایی که روند معمول دویدن و شلیک کردن را میشکنند (مانند بخشهای جهنم گلوله)، بیش از حد طولانی نمیشود. آکیمبات یکی از آن بازیهایی است که به راحتی میتوان بدون فکر زیاد یا آمادهسازی وارد آن شد و بازی کرد و من هنوز اغلب ماهها پس از اتمام آن، میل به شروع یک دور بازی دیگر پیدا میکنم.
Lego Horizon Adventures
علیرغم منبع جهان باز خود، نسخه لگویی هوریزون زیرو داون (Horizon Zero Dawn) یکی از خطیترین و سرراستترین بازیهای لگو تا به امروز است. شما داستان اصلی هوریزون زیرو داون را از طریق مراحل خطی مبتنی بر ماموریت بازی میکنید و بین گشتوگذارهای خود به منطقه مرکزی قلب مادر بازمیگردید. به جز برخی از مناطق باز کوچکتر و مسیرهای منشعب در مراحل، کاوش زیادی در این بازی وجود ندارد، اما مرکز به شما امکان سفارشیسازی و شخصیسازی رضایتبخشی را میدهد. چه از طرفداران هوریزون باشید و چه از علاقهمندان به لگو، بازی کردن این برداشت منحصر به فرد از IP پلیاستیشن به صورت انفرادی یا با دو دوست دیگر، وظیفه شماست.
Princess Peach Showtime
اگر به دنبال ترکیبی سرگرمکننده از ایدهها و تمهای مختلف گیمپلی هستید که به سبک واقعی نینتندو ارائه شده باشد، پرنسس پیچ شوتایم شما را راضی خواهد کرد. هر مرحله دارای یک تم منحصر به فرد است که گیمپلی و زیباییشناسی و همچنین، البته، لباس پیچ را کاملاً تغییر میدهد. از کمند انداختن راهزنان سوار بر اسب گرفته تا شمشیربازی در سیاهچالهای هک اند اسلش، مراحل خلاقانه به شما دلایلی برای بازگشت و تکرار آنها میدهند. مانند بازیهای قبلی گود فیل (Good Feel)، مراحل کاملاً پر از آیتمهای کلکسیونی و اسرار هستند و ارزش تکرار خوبی را ارائه میدهند.
Astro Bot
برخلاف پرنسس پیچ یا آکیمبات، Astro Bot رویکرد بازتری را برای برخی از مراحل خود در پیش میگیرد و از مواردی مانند سوپر ماریو گلکسی (Super Mario Galaxy) الهام میگیرد. با این وجود، مراحل آسترو بات بیشتر شامل چالشهای خطی است و چقدر سرگرمکننده هستند. پلتفرمینگ سه بعدی هرگز بهتر از عملکرد پیشرفته Dual Sense آسترو بات احساس نشده است – این فراتر از یک ترفند صرف است و یک عملکرد اصلی گیمپلی است. هر عملی در بازی با یک لرزش مشخص از کنترلر همراه است. هر مرحله به طور خاص برای PS5 و کنترلر آن طراحی شده است و نوع منحصر به فردی از تجربه کنسول را ارائه میدهد. به همین ترتیب، مراحل از تواناییهای آسترو به روشهای خلاقانه و تخیلی استفاده کامل میکنند و ثابت میکنند که خطی بودن میتواند یک نقطه قوت بزرگ در بازیهای پلتفرمینگ باشد.
The Legend of Heroes: Trails Through Daybreak
میدانم، میدانم، یک سری JRPG در حال انجام با دوازده بازی مرتبط برای اکثر مردم فروش سختی است. اما شما مدیون خود هستید که به مسیرها از طریق سپیدهدم فرصت دهید. اول از همه، این شروع یک قوس جدید با گروهی جدید از شخصیتها است که در استانی متفاوت از بازیهای قبلی قرار دارد. همچنین فقط یک بازی نقشآفرینی نوبتی خارقالعاده است. اگر از داستانهای نقشآفرینی پر از دیالوگ با ساختار خطی که به شما امکان میدهد شهرهای آن را با سرعت خود کاوش کنید لذت میبرید، مسیرها از طریق سپیدهدم ممکن است ضربه غافلگیرکنندهای باشد که شما را در سری گستردهتر سرمایهگذاری میکند.
Indiana Jones and the Great Circle
این نه تنها اولین بازی ایندی در ۱۵ سال گذشته است، بلکه بازگشتی برای ماشینگیمز (MachineGames) پس از اجرای موفقیتآمیز عناوین بازراهاندازی شده ولفنشتاین (Wolfenstein) آنها نیز هست. همانطور که پیشنمایشها مشاهده کردهاند، Indiana Jones and the Great Circle دارای مخفیکاری زیادی است. گیمپلی اصلی آن کمتر حول محور – خوب، هفتتیر – از آنچه انتظار دارید میچرخد و تجربهای مطابق با سری Thief را ارائه میدهد. شما اغلب پشت افراد بد پنهان میشوید تا آنها را قبل از یافتن آن کلید همیشه گریزان برای در قفل شده در انتهای راهرو ناک اوت کنید. آنچه از تریلرها دیدهایم به ما اطمینان میدهد که ماشینگیمز میداند چه چیزی داستانهای ایندیانا جونز را بسیار سرگرمکننده و جذاب میکند. امیدواریم مکانیکهای مخفیکاری و داستان بتوانند به اوجهایی برسند که IP در سالهای اخیر فاقد آن بوده است، زمانی که ایندیانا جونز و دایره بزرگ در ۹ دسامبر عرضه میشود.
نظرات کاربران