بازی آنچارتد بدون ایندیانا جونز وجود نداشت، بنابراین وقتی میگوییم بیشتر مردم تصور میکردند که یک بازی ایندیانا جونز از جهات مختلف فقط یک تقلید از آنچارتد خواهد بود، کنایه این وضعیت از نظر ما پنهان نیست. از این گذشته، آنچارتد سالها پیش فرمول ماجراجویی سینمایی گنجیابی در سراسر جهان را به خوبی اجرا کرد، پس از آن تصور اینکه یک بازی فرضی ایندیانا جونز بخواهد به روش دیگری کارها را انجام دهد، دشوار بود. از این گذشته، این تناسب بسیار عالی بود.
بازی Indiana Jones and the Great Circle از استودیو ماشینگیمز اکنون منتشر شده است و شما را شگفتزده خواهد کرد که چقدر شبیه آنچارتد نیست – و چقدر به نفع آن است. این بازی یک ماجراجویی دیدنی و جذاب ارائه میدهد و آن را به گونهای انجام میدهد که به طرز باورنکردنی با روح IP ایندیانا جونز مطابقت دارد (حتی بیشتر از بیشتر خود فیلمها)، اما این کار را با نواختن بر اساس ریتم خودش انجام میدهد و به گونهای که کاملاً متفاوت از کاری است که ناتی داگ بارها و بارها با آنچارتد انجام داد. در اینجا، ما قصد داریم برخی از نکات کلیدی را که به متمایز کردن آن کمک میکنند، بررسی کنیم.
زاویه دید اول شخص
بیایید با واضحترین وجه تمایز عنوان ایندیانا جونزِ ماشینگیمز از تجربهی معمول آنچارتد شروع کنیم. وقتی اعلام شد که «دایره بزرگ» عمدتاً یک بازی اول شخص خواهد بود، بسیاری از این تصمیم ناراضی بودند. برای بیشتر مردم، ایده بازی کردن به عنوان ایندیانا جونز از دید سوم شخص نامعقول به نظر میرسید، اگرچه اکنون که بازی را انجام دادهایم، میتوانیم بگوییم که اول شخص کاملاً راه درست بود.
ماشینگیمز بدیهی است که در بازیهای اول شخص تخصص دارد، که در ایندیانا جونز و دایره بزرگ مشهود است. این بازی گیمپلی عالی اول شخص را در مبارزه، مخفیکاری و اکتشاف ارائه میدهد، در حالی که دیدگاه آن همچنین به غوطهور شدن بازیکنان در دنیای بازی و مهمتر از آن، در نقش خود ایندیانا جونز کمک میکند – یک عامل محوری برای یک شبیهساز بهاصطلاح ایندیانا جونز، همانطور که میتوانید تصور کنید. از همه بهتر، بازی همچنین دقیقاً میداند که چه زمانی نباید به دیدگاه اول شخص خود پایبند باشد. در گیمپلی، بخشهای کوتاهی گهگاه وجود دارد که دوربین عقب میرود و خود ایندی را میبینیم، در حالی که همه صحنههای سینمایی (که کم هم نیستند) بدیهی است که اول شخص نیستند، که تقریباً دقیقاً همان کاری بود که ماشینگیمز در بازیهای ولفنشتاین نیز انجام میداد.
خلاصه کلام: برخلاف همه احتمالات، مشخص شد که اول شخص در واقع انتخاب دقیقاً درست برای ایندیانا جونز و دایره بزرگ بود.
تمرکز بر مخفیکاری
اینطور نیست که آنچارتد هرگز مخفیکاری نکرده باشد – در واقع، آنچارتد ۴ و میراث گمشده عناصر سنگین مخفیکاری دارند – اما در حالی که سری بازیهای ناتی داگ عمدتاً اکشن محور است و عناصر مخفیکاری را اینجا و آنجا (و حتی در نسخههای اولیه) نشان میدهد، ایندیانا جونز اساساً یک بازی مخفیکاری محور است. این کار را به بیش از یک روش انجام میدهد و مخفیکاری واقعی و مرسوم اول شخص را ارائه میدهد، با ایندی که از کنار نازیها و فاشیستهای فراوان دزدکی عبور میکند، دشمنان را ناک اوت میکند، حواس آنها را پرت میکند، اجساد را جابجا میکند و غیره. علاوه بر این، شما همچنین مقدار زیادی مخفیکاری اجتماعی دریافت میکنید، جایی که دایره بزرگ تقریباً به تجربهای شبیه به هیتمن لایت تبدیل میشود، جایی که بازیکنان لباس مبدل میپوشند و در مناطق به شدت محافظت شده حرکت میکنند در حالی که سعی میکنند اطمینان حاصل کنند که هیچکس از حیله شما مطلع نمیشود.
مخفیکاری در ماجراجویی ماشینگیمز در یک کلام عالی است. و البته، کاملاً با IP ایندیانا جونز نیز مطابقت دارد. در طول پنج فیلم، اغلب دیدهایم که ایندی به روشهای مختلف مخفیانه عمل میکند و بازی این را به شکلی عالی به تصویر میکشد و حسی شبیه به یک تجربه معتبر ایندیانا جونز دارد.
مبارزه
وقتی مخفیانه حرکت نمیکنید و به جای آن تصمیم میگیرید مستقیماً وارد درگیری شوید، مبارزه در دایره بزرگ نیز کاملاً متفاوت از درگیریهای تیراندازی سنگر به سنگر آنچارتد است – و نه فقط به این دلیل که یک بازی اول شخص است. نه، مهمتر این واقعیت است که این اصلاً یک بازی تیراندازی نیست. بله، شما میتوانید از اسلحههای خود شلیک کنید، اما مهمات محدود است و شلیک تقریباً هرگز تشویق نمیشود، به این معنی که شما بیشتر از هر چیز دیگری به مبارزه تن به تن تکیه خواهید کرد.
حالا، آنچارتد در نسخههای مختلف خود به درجات مختلف مبارزه تن به تن داشته است، اما دایره بزرگ تأکید بسیار بیشتری بر مشتزنی دارد و همچنین این کار را به روشهای بسیار متفاوتی انجام میدهد. پرتاب مشت، گرفتن دشمنان، جاخالی دادن و دفع حملات همگی مهم هستند، در حالی که شلاق ایندی نیز نقش مهمی ایفا میکند، هم به عنوان وسیلهای برای خلع سلاح دشمنان و هم کشیدن آنها به سمت شما. با این حال، چیزی که واقعاً مبارزه را تعریف میکند، توانایی برداشتن طیف وسیعی از آیتمهای پراکنده در همه جا و استفاده از آنها به عنوان سلاحهای بداهه است – چکش، لوله، کلنگ، بیل، بطری، گیتار، مگسکوب، تابه، هر چیزی که فکرش را بکنید. نه تنها فوقالعاده خندهدار و سرگرمکننده است، بلکه یک نوع کاملاً جدید و منحصر به فرد از مبارزه است – و بار دیگر، عالی برای یک بازی ایندیانا جونز.
جهان نیمهباز
نه، ایندیانا جونز و دایره بزرگ یک بازی جهان باز نیست و بله، سهم قابل توجهی از سکانسهای خطی و سینمایی را دارد – اما همچنین یک بازی بسیار بازتر و گستردهتر از هر آنچارتد است. انصافاً آنچارتد ۴ و میراث گمشده بخشهای جهان نیمهباز خود را داشتند، اما دایره بزرگ دارای نقشههای بزرگ متعددی است که بازیکنان آزادند تا هر چقدر که میخواهند آنها را کشف کنند، هر زمان که بخواهند میتوانند به آنها بازگردند و حجم شوکهکنندهای از محتوا را در آنها پیدا خواهند کرد.
اما نقشههای دایره بزرگ فقط بزرگ و پر از محتوا نیستند، بلکه به طرز باورنکردنی نیز طراحی شدهاند. به لطف رابط کاربری باورنکردنی و درونمتنی بازی، کاوش حس ارگانیک دارد، به خصوص اگر در سطح دشواری ماجراجویی متوسط بازی کنید. برخورد با اسرار، رسیدن به ماموریتهای جانبی و برخورد با رمز و رازها هرگز از جذابیت نمیافتد، در حالی که کیفیت خود محتوا نیز شایسته ستایش فراوان است. طراحی به سبک شبیهساز غوطهور و عناصری که در سراسر بازی پراکنده شدهاند را به آن اضافه کنید، و طعمی کاملاً منحصر به فرد از یک ماجراجویی جهانی در یک بازی ویدیویی به دست میآورید.
تمرکز بیشتر بر معما
بدیهی است که آنچارتد همیشه سهم قابل توجهی از معماها را از ابتدای این فرنچایز داشته است و در این بخش نیز کم نگذاشته است. با این حال، بار دیگر، ایندیانا جونز و دایره بزرگ تأکید بسیار بیشتری بر معماها دارد. جایی که آنچارتد یک تجربه عمدتاً اکشن محور است، ایندیانا جونز بیشتر بر “ماجراجویی” در “اکشن-ماجراجویی” تمرکز دارد. بخش زیادی از آن از کاوش و طراحی جهان نیمهباز ناشی میشود که در مورد آن بحث کردیم، اما بخش زیادی نیز از معماها ناشی میشود.
معماهای زیادی در سراسر بازی یافت میشود و اینکه چقدر اکثر قریب به اتفاق آنها به طور مداوم به خوبی طراحی شدهاند، چشمگیر است. ساختن پازلهای فکری رضایتبخش که دست شما را نمیگیرند اما همچنین باعث نمیشوند که احساس کنید سر خود را به دیوار میکوبید، میتواند یک عمل ظریف باشد، اما دایره بزرگ در ایجاد این حس که شما یک متخصص باستانشناسی نابغه هستید که استعداد حل رمز و رازها و معماهای تاریخی را دارد، عالی عمل میکند. از پازلهای کوچک و لقمهای که ممکن است هنگام غواصی در گوشه و کنار جهان با آنها روبرو شوید، تا پازلهای بزرگتر و مهمتر که به عنوان محور ماموریتهای اصلی یا ماموریتهای جانبی عمل میکنند، تنوع زیادی از پازلها در بازی گنجانده شده است و سخت است که مشتاقانه منتظر تک تک آنها نباشیم.
نظرات کاربران