“Nightbitch “، اثر راشل یودر که در سال ۲۰۲۱ به یک پرفروش خشن و جسورانه تبدیل شد، به قیدوبندهای مادری مدرن طبقه متوسط یورش میبرد و ردی از خون و استخوان بر جای میگذارد. بنابراین، جای تأسف است که اقتباس سینمایی آن، همه دندانهایش را از دست داده است. اگر نگران بودید که ماریل هلر – که آثار برجستهاش شامل بیوگرافیهای تحسینشدهای مانند “یک روز زیبا در همسایگی” و “آیا میتوانی مرا ببخشی؟” میشود – انتخاب اشتباهی برای این پروژه بوده، متأسفانه باید بگوییم که حدستان درست بوده است. در “Nightbitch”، هلر و تیمش، رمان محبوب انبوهی از زنان خسته را خنثی میکنند – یا دقیقتر بگوییم، عقیم میکنند.
ایمی آدامز نقش شخصیت اصلی را بازی میکند که به سادگی “مادر” نامیده میشود، یک مادر خانهدار میانسال با یک کودک نوپا. مادر از تصمیم خود برای کنار گذاشتن حرفه هنریاش و مراقبت تماموقت از پسرش پشیمان شده است و به همین ترتیب از همسرش که پنج شب در هفته برای کار خارج از شهر است، دلخور است. وقتی شروع به رویش موهای اضافی در نقاط عجیب و غریب بدن خود و یک هوس وحشیانه برای گوشت میکند، مادر شک میکند که ممکن است به یک سگ تبدیل شود. متأسفانه، این تقریباً عمیقترین جایی است که فیلمنامه هلر این مفهوم را میبرد. مادر مونولوگهای زیادی (خیلی زیاد) ارائه میدهد که در مورد سختیهای ترکیب نقشهای زن، همسر و مادر است، اما فیلم خجالتاوری که در آن حضور دارد، همه حرف است و هیچ عمل، و هیچ نوع توسعه شخصیتی ارائه نمیدهد. (لازم به ذکر است که فیلمی خشنتر در مورد یک مادر خانهدار که رویای دنبال کردن هنر را در سر میپروراند و به دلیل غیبت همسرش، شخصیت یک سگ را میپذیرد، قبلاً ساخته شده است: “سگ” اثر ماریانا پالکا در سال ۲۰۱۷.) مادر زندان خودش را ساخته است – او باید تمام وقت در خانه باشد، بدون هیچ پرستار بچهای برای کمک، بدون هیچ دلیل قابل درکی – و حتی اجازه ندارد واقعاً به میلههای زندان گاز بزند.
برای درک برخی از دردناکترین و چالشبرانگیزترین بخشهای رمان یودر، نیازی به خواندن آن نیست. با وجود عنوان قویاش، این “Nightbitch” بسیار مرتب و تمیز است، خانه و موهای مادر به اندازه پایان مسخره و کلیشهای فیلم تمیز هستند. با وجود جذابیت همیشگی آدامز، “Nightbitch” بیشتر گذشته پرنسس دیزنی او را تداعی میکند تا نقشش در سریال “اشیاء تیز”. فیلمنامه نتوانسته تعادل بین دو حقیقت ذاتی شخصیت مادر را برقرار کند: او یک مادر ساده و دستوپا چلفتی است و در عین حال یک موجود وحشی و باهوش. تقریباً همه چیز در “Nightbitch” ظریف و چشمکزن است – گناهی که بیشتر از زمانی که مادر در نهایت به یک سگ واقعی تبدیل میشود تا موجود ترسناک گرگنمای توصیفشده در کتاب، نشان داده میشود.
“Nightbitch” کاملاً قابل تماشا است و کار رضایتبخش قرار دادن یک شخصیت مادر جدید روی پرده را انجام میدهد که واقعاً شبیه به نقش است. دیدن آدامز، بازیگر مطرحی که زمانی نقش اصلی را در یک قسمت از سریال “Office” بازی میکرد، در نقش یک زن معمولی انسان، واقعاً عالی است. متأسفانه، مادر در حال درجا زدن است، احساس قربانی شدن توسط زندگی خودش را میکند و از نگاه به درون خودداری میکند. این در مورد سلب قدرت است.
اگرچه فیلم “Nightbitch” به عنوان بررسی مشکلات مادری ظاهر میشود و از منبعی خشن الهام گرفته است، اما اقتباس ماریل هلر از این رمان، چیز کمی در زمینه کاتارسیس، توسعه شخصیت بودن ارائه میدهد. این فیلم بسیار مرتب و تمیز است، از خانه بینظمی شخصیت اصلی گرفته تا پایان مسخره و کلیشهای فیلمنامه، و در نهایت احساس میشود که قادر به تطابق با انرژی فوری رمان نیست. ما میدانیم که ایمی آدامز توانایی بازی در نقشهای عجیب را دارد و دیدن او همیشه لذتبخش است، اما متأسفانه، “Nightbitch” او را تحت کنترل شدید قرار میدهد.
نظرات کاربران