یکی از لذتهای خوانندهی همیشگی آثار ترسناک استیون کینگ، دیدن این است که چگونه این استاد، قالب ژانر را بر هر داستانی که در ذهن دارد، اعمال میکند. دومین رمان او، “شهر نفرین شده” (Salem’s Lot) که در سال ۱۹۷۵ منتشر شد، از داستان (و افسانههای خونآشام) “دراکولا” اثر برام استوکر استفاده کرد تا مرگ تدریجی شهر کوچک آمریکایی را بررسی کند. این موضوع هنوز هم امروزه بسیار مرتبط و قدرتمند است، که مرا به یک منبع غم و اندوه مکرر در اقتباسهای سینمایی از آثار این نویسنده میرساند: اینکه چقدر قلب نوشتههای کینگ در ترجمه گم میشود.
تجربهی تماشای “شهر نفرین شده” جدید از Max، که دنبالهدار دو سریال کوتاه قبلی، از جمله اولین مورد که توسط Tobe Hooper کارگردان “در کشتار زنجیرهای تگزاس” کارگردانی شده بود، به خوبی بازتابی از آنچه نویسنده Ben Mears (Lewis Pullman) هنگام بازگشت به زادگاهش Jerusalem’s Lot، Maine، تجربه میکند، است. وقتی او با هدف پایان دادن به آخرین کتاب خود میرسد، مناظر و صداها بلافاصله یک محیط طبیعی برای یک داستان کینگ را تداعی میکنند؛ تصاویر گسترده از شهر کوچک ایدئال Maine، صحنه را به خوبی آماده میکنند. در پنج دقیقه اول، William Sadler، ستون اصلی اقتباسهای کینگ، سعی میکند لباس یک کلانتر شهر را بپوشد و با لهجهی Fred Gwynne در “قبرستان حیوانات خانگی” به Ben توبیخ کند که تحت نظارت او مشکل ایجاد نکند. تا اینجا نشانههای خوبی است.
ما به سرعت با یک گروه عمیق از شخصیتهای محلی آشنا میشویم، از جمله Susan Norton (Makenzie Leigh)، دانشجوی املاک، Matt Burke (Bill Camp)، معلم، Dr. Cody (Alfre Woodard)، با ذهن باز، و Mark Petrie (Jordan Preston Carter)، طرفدار وحشت. هر کدام دارای یک جهانخستگی و هوش خیابانی شهر کوچک هستند که باعث میشود همکاری نهایی آنها به نظر طبیعی برای افرادی با توجه و تخیل برای پذیرش این موضوع بیاید که شر در حال خزیدن در شهر آنها است – به شکل موجودات خونآشام شبانه از آن سوی قبر. آنها همه شخصیتهای آسانی برای ریشهدار شدن هستند، اما شما هیچکدام را تا حدی نخواهید شناخت که باعث شود برخوردهای نهایی آنها با مرگ تأثیرگذار باشد.
این گروه از Mainers هستند که اولین کسانی هستند که متوجه شرایط عجیب و ناپدید شدنهایی میشوند که به نظر میرسد با ورود Richard Straker (Pilou Asbæk)، فروشنده عتیقهجات، و همکار مرموز او، Barlow، همزمان است. و با شروع ناپدید شدنها، کارگردان Gary Dauberman به نظر میرسد که فرمان واقعی بر وحشت جوشان کتاب دارد. وقتی برادران Ralph و Danny Glick در عصر در جنگل با هم راه میروند – یکی از تصاویر جذابتر فیلم – ظاهر شدن Straker و گرفتن Danny یک ضربه واقعی به شکم است. و وقتی Ralph فکر میکند برادرش در نیمه شب به خانه بازگشته است، Dauberman عمل را از اتاق خواب روشن Ralph خارج کرده و به حیاط پرمخاطره و مه آلود میبرد و تنش را تا نقطه شکست افزایش میدهد. “شهر نفرین شده” در این لحظات بهترین است، جایی که Dauberman یک سورئالیسم را جمعآوری میکند که گاهی اوقات به خزندهی فراموشنشدنی شبیه است که Tobe Hooper موفق شد در سال ۱۹۷۹ به زمان نخست وارد کند. اما با عجله فیلم به سمت مقابله مستقیم با خونآشامها، حس سبک و محتوا که Dauberman در پرده اول به دست میآورد، ناپدید میشود. این یک دینامیک است که خود را از طریق بیشتر ترسهای بعدی نشان میدهد – ساختار خوب و نتیجه بیروح.
هنگامی که بن و دوستان جدیدش به سرعت ماهیت تهدیدی که با آن روبرو هستند را میپذیرند، “شهر نفرین شده” شروع به دستوپا زدن میکند که چگونه برداشت کینگ از خونآشامها به عنوان یک نماد قدرتمند است.
البته، شخصیتهایی مانند Matt Burke و Parkins Gillespie (نامی مناسب برای یک شخصیت کینگ، اگر تا به حال وجود داشته باشد) مشاهدات سرگردانی در مورد اینکه چگونه شهر پیش از ظهور Barlow و Straker در حال افول بود، و اینکه چگونه این موضوع با ماهیت جامعه و همه چیز مرتبط است، بیان میکنند. اما هیچ کدام از اینها طنینانداز نیست زیرا هرگز زمان زیادی برای پر کردن شخصیت این افراد یا تاریخچه آنها با Lot صرف نمیشود، و باعث میشود که تأملات آنها غیرقابل اعتماد به نظر برسند. این باعث میشود که همسایگان آنها که در حال تبدیل شدن به خونآشام هستند، توصیفناپذیر و قابل تعویض به نظر برسند – و این واقعاً در نحوهی بیروح بودن کشتارهای مکرر خونآشامها در پایان دیده میشود.
“شهر نفرین شده” کتابها و فیلمهای دیگری در مورد خونآشامها را به وجود آورد، و متأسفانه، این نسخه شروع به احساس شبیه به تقلید از تقلیدکنندگان رمان میکند. خونآشامها بیشتر مانند سربازان زامبی رفتار میشوند تا افرادی که هنوز هوشیار هستند – اگرچه از نظر فنی زنده نیستند – و در حال تعادل بین تشنگی برای هموگلوبین با انسانیت باقیماندهی خود هستند. “فیلم کلیشهای خونآشامها” برچسبی نیست که من خوشحال باشم آن را به “شهر نفرین شده” اعمال کنم، اما تا زمانی که Dauberman Barlow شرور را به یک هیولای خونآشام فوقالعاده با چشمان CG تبدیل میکند، احساس میشود که این مناسب است.
این فیلم از چشمان درخشان و برشهای سریع به مهاجمان بیفکر که شخصیتهای اصلی را تعقیب میکنند، استفاده زیادی میکند. تا زمانی که صلیبهای درخشان مانند شمشیرهای لیزری خونآشامها تابیده میشوند، شروع به احساس میشود که هیچ چشمانداز واقعی وجود ندارد که چرا این داستان در وهله اول روایت میشود. این بهویژه ناامیدکننده است، با توجه به اینکه آنچه کینگ در مورد زندگی کوچک شهر آمریکایی در دهه ۱۹۷۰ مشاهده میکرد، تنها در ۴۹ سال گذشته شتاب گرفته و جهش یافته است.
بسیاری از مشکلات اینجا ناشی از وفاداری بیش از حد به حرف (اگر نه روح) منبع اصلی است. “شهر نفرین شده” با دقت هر صحنه مهم رمان را لمس میکند و هر شخصیتی که میتواند را شامل میشود، اما زمان کافی برای پوشش تمام این وسعت با هر عمقی وجود ندارد. و این از Dauberman میآید، که یک کتاب پرفروش بسیار بزرگتر کینگ را در فیلمنامههای IT: Chapter One و Chapter Two جمعآوری کرد. این به خوبی که میتوانست امیدوار بود، به لطف تغییرات هوشمندانه پیش رفت: درهمآمیختگی گذشته و حال IT در صفحه کار میکند، اما جدا کردن هر دوره زمانی به فیلم خود ممکن است انتخاب سینمایی هوشمندانهتر باشد. “شهر نفرین شده” ممکن است یک داستان ساده باشد – این دراکولا در نیوانگلند مدرن است – اما داستانهای ساده هنوز هم میتوانند زمان زیادی برای گفتن درست بگیرند، و احساس میشود که این روایت گاهی در یک حالت خلسه است و هر کاری که میتواند انجام دهد تا در زیر یک زمان دو ساعته بیاید.
که مرا به موضوع مهمی میرساند: “شهر نفرین شده” سالهاست که در تقویم انتشار Warner Bros. جابهجا میشود. این همیشه نشاندهنده کیفیت پایین نیست… اما همچنین رأی اعتماد نیست، و متأسفانه، این در اینجا تأیید میشود. سرعت دیوانهواری که فیلم با پیشرفت آن به خود میگیرد، احساس میشود که در پستولید برای زنده کردن اوضاع معرفی شده است. رویارویی نهایی در کتاب، یک ماجرای کاملاً صمیمانه و خلقی، در اینجا به یک دنباله اکشن بیش از حد بزرگ شده تغییر شکل داده میشود که آنقدر بیمورد نمایشی است که تقریباً باید نتیجه یک یادداشت استودیو باشد. برخی چیزها فقط نیازی به دستکاری ندارند.
“دراکولا” یک چارچوب کافی برای استیون کینگ در دهه ۱۹۷۰ ثابت کرد. افراد پشت “شهر نفرین شده” گاهی اوقات بیش از حد راضی هستند که فقط با کتاب همراه شوند – اما ترکها شروع به نشان دادن میکنند که وقتی خیلی دور از Lot فاصله میگیرند، نیز.
“شهر نفرین شده” یکی از آزاردهندهترین اقتباسهای استیون کینگ در حافظه اخیر است. نویسنده/کارگردان Gary Dauberman جو بیقابل انکاری میسازد و گروهی دوستداشتنی از شهروندان تبدیلشده به شکارچیان خونآشام را جمعآوری میکند، و وقتی در سطحی صمیمانهتر کار میکند، قدرت واقعی دارد. و سپس، خونآشامها با جدیت ظاهر میشوند – و به طور مناسب، فیلم نیز روح خود را از دست میدهد.
نظرات کاربران