داستان ترسناک هیولای در کمد

داستان ترسناک هیولای در کمد

ما یه عادت داریم که بچه‌های کوچیک رو به خاطر یه کار مسخره می‌کنیم؛ روشن گذاشتن چراغ تو همه جا. اونا تو هر اتاقی چراغی روشن می‌کنن انگار یه جور پتوی امنیتیه. اگه مجبشون کنی خاموششون کنن، گریه می‌کنن و جیغ می‌زنن و آخرش تسلیم می‌شی.
تنها موقعی که چراغارو خاموش می‌کنن وقتیه که با پدر و مادرشون باشن. اون موقع احساس امنیت می‌کنن. خیلی خیلی امن. من همون هیولایی هستم که تو کمد لباسات زندگی می‌کنم.
من با اون یکی که زیر تختته و اون یکی که تو سایه‌ست دوست هستم.
وقتی ما رو می‌بینین، فرار می‌کنین پیش مامان و بابا.
اما ما اینجا نیستیم که اذیتتون کنیم.
ما اینجاییم که ازتون محافظت کنیم.
اگه فکر می‌کنین ما ترسناکیم، فقط صبر کنید تا شکل واقعی اونا رو ببینین. اونا خودشون رو به شکل یکی از شما درمیارن و هیچوقت نمی‌تونین تشخیص بدین. شما آدما حتما کورین. هیولاهای واقعی همونایی هستن که ته راهرو خوابیدن.
اونا وانمود می‌کنن دوستتون دارن اما اینطور نیست. اونا سعی می‌کنن راضیمون کنن که اجازه بدیم بیان تو، اما نگران نباشین، ما واقعا دوستتون داریم و ازتون محافظت می‌کنیم.
پس وقتی سایه‌ای لرزان یا شکلی تو کمد می‌بینین، یادتون باشه، ما هیولاهای ترسناک ازتون در برابر آدم‌نماها محافظت می‌کنیم.
پس فعلا با ما در امانین…!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *