چرا فرودو در ارباب حلقهها رویایی از سائورون را در آمون هن دید؟
فرودو پس از فرار از دست بورومیر، حلقه یگانه را روی انگشتش لغزید و رؤیایی از ارباب تاریکی دید، اما تنها حلقه مسئول نبود. یاران به Emyn Muil رسیدند، دامنه ای از تپه ها و صخره های شیب دار بین رودخانه Anduin و Dead Marshes — یا، همانطور که Gimli آن را توصیف کرد، “یک هزارتوی صعب العبور از صخره های تیز تیغ”. در حالی که سایر اعضای یاران اردو برپا کردند، فرودو به فکر فرو رفت و بورومیر به دنبال او رفت. بورومیر سعی کرد فرودو را متقاعد کند که حلقه یگانه را به او بدهد و وقتی این کار شکست خورد، به او حمله کرد. فرودو از یک حلقه برای نامرئی شدن استفاده کرد و از تپه ای نزدیک به نام آمون هن دوید. در اوج، او به یک خرابه سنگی کوچک رسید، جایی که دید وحشتناکی به او رسید: او چشم سائورون را دید و خداوند تاریکی را شنید که در سخنرانی سیاه غرغر می کرد.
هنگامی که فرودو با ترس عقب رفت، از لبه خرابه های سنگی لیز خورد و حلقه یگانه را از انگشتش بیرون کشید و به این دید پایان داد. این صحنه شبیه به اولین باری است که فرودو در The Prancing Pony حلقه تک را پوشید، به این معنی که این بینش اثری از یک حلقه است. در رمان ارباب حلقهها نوشته جی آر آر تالکین، اتفاق مشابهی رخ داد، اما مکان فرودو مهمتر بود. در ویرانههای آمون هن یک صندلی مرموز و احتمالاً جادویی وجود داشت که بینایی او را تحریک کرد. نسخه رمان از این صحنه همچنین به طرز ظریفی بازگشت گندالف را پیشبینی میکرد، که یاران – و خوانندگان – پس از نبرد با بالروگ در معدن موریا او را مرده فرض میکردند.
سائورون تقریباً حلقه واحد را در آمون هن کشف کرد
فرودو متوجه شد که می تواند صدها مایل را در همه جهات ببیند، بدون توجه به موانعی که باید جلوی دید او را می گرفت. او نگاهی اجمالی به روون، میرکوود، موریا، لوتلورین، روهان، هاراد، گوندور و موردور انداخت. در هر مکان، او وحشتی را که سائورون ایجاد کرده بود، دید. اورک ها از کوه ها بیرون ریختند، جنگل ها سوختند، موجودات شیطانی در زمین پرسه زدند، و ارتش ایسترلینگ ها و هارادریم به جنگ رفتند. تنها سنگر صلحی که او دید، میناس تیریت، پایتخت گوندور بود. وقتی به زیبایی و امنیت دیوارهای نفوذ ناپذیر شهر خیره شد، “امید در قلبش پرید”. با این حال، این امید کوتاه مدت بود، زیرا رویای میناس تیریت سپس جای خود را به برج باراد دور داد.
چشم سائورون به سمت امین مویل چرخید و فرودو در جستجوی او احساس کرد. وحشت زده، “او خود را از روی صندلی پرت کرد، خمیده، سرش را با کاپوت خاکستری خود پوشانده بود”، اما این نتوانست او را از تاریکی لرد پنهان کند. ناگهان صدایی در سرش شنید که می گفت: “احمق، آن را بردارید! حلقه را بردارید!” فرودو این کار را کرد و دید چشم سائورون محو شد. استفاده از کلمه “احمق” خوانندگان را از این جهت که این صدا متعلق به گندالف است، که تالکین بعداً در ارباب حلقهها تایید کرد، متوجه شد. او با قدرت های تازه کشف شده خود به عنوان گندالف سفید، دید ارباب تاریکی را مسدود کرده بود. به لطف مداخلهاش، سائورون متوجه نشد که حلقه واحد در Emyn Muil است یا فرودو حامل حلقه است.
پس از این حادثه بود که فرودو تصمیم گرفت که بقیه سفر را به تنهایی انجام دهد. آراگورن فرودو را تا بالای تپه تعقیب کرد، اما برخلاف فیلم، فرودو تا رسیدن به قله دیگر رفته بود. آراگورن باید از تواناییهای Seat of Seeing اطلاع داشته باشد، زیرا او به امید یافتن فرودو از آن استفاده کرد. با این حال، وقتی او در فصل «خروج بورومیر» از دو برج روی آن نشست، هیچ رویایی به او نداد. نتیجه معکوس داشت: «خورشید تاریک به نظر میرسید و جهان تاریک و دور افتاده». آراگورن فقط تپه های اطراف و یک پرنده بزرگ را در دوردست دید که احتمالاً یک عقاب بزرگ بود. سپس صدای بورومیر در شاخ گوندور را شنید و از صندلی بیرون آمد تا به او کمک کند.
وSeat of Seeing یکی از مرموزترین جنبه های ارباب حلقه ها بود. در هیچ کجای رمانها، یادداشتها یا نامههای تالکین توضیحی نداده است که Seat of Seeing چگونه کار میکند یا گوندوریها چگونه آن را ایجاد کردهاند. این واقعیت که آراگورن بینایی دریافت نکرد و فرودو با برداشتن حلقه یگانه متوقف شد، نشان میدهد که حلقه واحد مسئول تواناییهای صندلی است. با این حال، گوندوری ها باید به دلیلی صندلی دیدن را ساخته باشند. برخی حدس می زنند که مصیبت فرودو به نوعی به Seat of Seeing آسیب رساند و مانع از کارکرد آن برای آراگورن شد، یا اینکه قدرت آن به زمان نیاز داشت تا بین استفاده ها دوباره شارژ شود. همچنین این امکان وجود داشت که آراگورن به سادگی بیش از حد حواسش پرت شده باشد که نمیتوانست روی دیدها تمرکز کند یا آنقدر روی صندلی نمیماند که آنها را دریافت کند. دلیل رؤیاهای فرودو هر چه بود، یادآوری ترسناکی از قدرت و هوشیاری سائورون بود.