کامیک های دی سی و مارول
۰

شخصیت های شبیه به هم در کامیک های دی سی و مارول بخش چهارم

شخصیت های شبیه به هم در کامیک های دی سی و مارول بخش چهارم

همه‌ی ما این موضوع را می‌دانیم که به خاطر دلایل بسیار زیاد، دیدن شخصیت‌های مشابه و به اصطلاح «منعکس شده» اصلا مورد عجیب و غریب و جدیدی در دنیای کتاب‌های کمیک نیست. حداقل یک مورد برای همه‌ی خوانندگان کمیک واضح است، آن مورد هم این است که برخی از شخصیت‌های ابرقهرمانی بسیار معروف و محبوب، براساس نمونه‌های اولیه‌ی بسیار مشهوری هستند که برای پر کردن این دنیای با این عظمت، کاملا ضروری به حساب می‌آیند: شخصیت‌هایی مانند کمانداران، دزدهای گربه‌ای، مردم زره‌پوش یا حتی جادوگرها. هر کدام از این موارد آنقدر گسترده هستند که چندین بار می‌توان از آنها الهام گرفت. اما این موضوع به این معنی نیست که تمامی این الهام‌ها شبیه به هم هستند؛ برعکس، این وسعت آنقدر زیاد است که می‌تواند تنها چند مورد مشابه کوچک درون آنها پیدا کرد.

این شباهت ممکن است در میان انسان‌ها هم به وفور دیده شود اما ابرقهرمانان و شرورها، نسبت به انسان‌ها بسیار متمایزتر هستند. شخصیت‌های فوق‌العاده زیادی در کتاب‌های کمیک وجود دارد؛ آنقدر زیاد که ممکن است میان برخی شخصیت‌ها شباهت‌هایی هم پیدا شود اما برخی اوقات این شباهت‌ها آنقدر زیاد و چشمگیر است که اصلا نمی‌توان از آنها چشم‌پوشی کرد. در این میان، برخی از نویسندگان و خالقان شخصیت‌های کمیک، از کاراکترهایی که سال‌های قبل خلق شدند الهام می‌گیرند تا شخصیت مورد نظر خود را خلق کنند به همین دلیل پیش آمدن این موضوع کاملا قانع کننده و طبیعی است. اما از طرف دیگر هم ممکن است دو شخصیت از یکدیگر الهام نگرفته باشند و شباهت‌های میان آنها کاملا و واقعا اتفاقی صورت گرفته باشد. می‌توان گفت این موضوع، یکی از محبوب‌ترین بحث‌هایی است که در میان طرفداران و خوانندگان کمیک اغلب اوقات صورت می‌گیرد.

مارول

۱-دردویل و دکتر مید نایت (شخصیت اولیه: دکتر مید نایت)

دردویل و دکتر مید نایت، هر دو ابرقهرمان فوق‌العاده‌ای به حساب می‌آیند، زیرا آنها اولین قهرمانانی در دنیای مارول و دی سی بودند که از لحاظ فیزیکی به چالش کشیده شدند. دلیلی که این دو شخصیت در این مقاله در کنار هم قرار گرفتند و با یکدیگر مقایسه می‌شوند، این است که هر دوی آنها از مبارزان علیه جرم و جنایت به حساب می‌آیند؛ مبارزانی که مجرمان را از پا درمی‌آورند، آن هم بدون اینکه بینایی داشته باشند. می‌توانید تصور کنید که انجام دادن چنین کاری چقدر سخت و دشوار است؟ دردویل بینایی خود را زمانی از دست داد که مردی را از مسیر خطرناک یک کامیون به سمت دیگری انداخت. با اینکه دردویل با این کار جان مردی را نجات داد، اما این کامیون که حامل مواد رادیو اکتیوی بود، به خودش برخورد کرد و بینایی چشمانش را از او گرفت. این اتفاق باعث شد که او بینایی خود را از دست بدهد و کور شود اما تمام حس‌های دیگر او، به سطح یک شخصیت ابرانسانی رسید به طوری که او حتی یک حس راداری هم داشت.
با این حال، از طرف دیگر، دکتر مید نایت، پیش از اینکه این هویت را در اختیار بگیرد، یک جراح به حساب می‌آمد. در طی جریانی او در حال عمل کردن بیماری بود که شاهد عینی یک اتفاق مجرمانه به حساب می‌آمد. در حین انجام این عمل، خلافکارانی که در معرض افشا شدن بودند، یک نارنجک به درون اتاق عمل انداختند. همین موضوع باعث شد که آن شاهد جان خود را از دست بدهد و جراح هم کور شود. یکی از اصلی‌ترین تفاوتی که بین این دو شخصیت وجود دارد این است که دکتر مید نایت در تاریکی، بینایی خود را تا حدودی به‌دست می‌آورد.

۲-تانوس و دارک ساید (شخصیت اولیه: دارک ساید)

جیم استارلین و همچنین مایک فردریک در قسمت ۵۵ سری کتاب کمیک ایرون من یکی از جذاب‌ترین و نمادین‌ترین شخصیت‌های شرور و کیهانی کمپانی مارول را معرفی کردند؛ درست ۲ سال بعد از اینکه کمپانی دی سی پادشاه سیاره‌های خود یعنی دارک ساید را معرفی کرد و به صفحه‌های کتاب‌های کمیک آورد. واقعیت این است که شباهت بسیار زیاد ظاهری بین آنها، اصلا تصادفی و اتفاقی نیست. استارلین همیشه برنامه داشت تا شخصیت شرورش شبیه به یکی از کاراکترهای خلق شده توسط جک کربی که در گروه خدایان جدید هم بود، باشد…. اما در ابتدا، او قصد داشت که شخصیت خود را شبیه به مترون بسازد.
مدت زیادی طول نکشید که روی توماس، سردبیر کمپانی مارول به طراحی‌های او نگاهی انداخت و همانجا بود که به طور کلی همه چیز شروع به تغییر کردن، کرد. توماس همان ابتدا که طرح را دید، برای استارلین توضیح داد که اگر قصد دارد شخصیت خود را براساس یکی از اعضای تیم خدایان جدید خلق کند، پس بهتر است از «بهترین و جذاب‌ترین» آنها استفاده کند و الهام بگیرد. درست از همین زمان، این دو شخصیت تلاش کردند تا در داستان‌های مختلف، تفاوت‌هایی را از خود به نمایش بگذارند اما شباهت ظاهری به‌شدت آشکاری که بین آنها وجود دارد هیچ تغییری نکرده و درست همانند همان روز اول است.

dc

۳-مگنیتو و دکتر پولاریس (شخصیت اولیه: دکتر پولاریس)

قدرت مغناطیسی و توانایی دستکاری‌ای که در شخصیت مگنیتو وجود دارد، باعث می‌شود که او تبدیل به یکی از خطرناک‌ترین جهش یافته‌هایی شود که در این دنیا وجود دارد. علاوه بر آن، کلاهی که مگنیتو بر سر می‌گذارد، باعث می‌شود که نفوذ کردن به ذهن او و همچنین خواندن تفکرات او برای پروفسور ایکس یا هر جهش یافته‌ی دیگری، امری غیرممکن شود. علاوه بر این، او می‌تواند میدان‌های نیروی مغناطیسی تولید کند و از میان آنها پرواز کند. از آنجایی که شخصیت مگنیتو تا به امروز توانسته به محبوبیت بسیار زیادی برسد، خیلی از مردم و خوانندگان کتاب‌های کمیک، حتی نمی‌دانند که کمپانی دی سی هم یک نسخه از این شخصیت در دنیای خود دارد که نام آن، دکتر پولاریس است.
اگرچه دکتر پولاریس یک متخصص در زمینه‌ی پزشکی و علم فیزیک به حساب می‌آید، اما علاوه بر آن او قدرت دستکاری میدان‌های مغناطیسی و الکترو مغناطیس را دارد، می‌تواند میدان‌های نیروی مغناطیسی ایجاد کند و حتی توانایی پرواز کردن را هم دارد. علی رغم تفاوت‌هایی که در نام، لباس و دنیای این دو شخصیت وجود دارد، هر دوی آنها تقریبا یک شخصیت شرور مشابه هستند که گذشته‌ی متفاوتی دارند. هر دوی این شخصیت‌های شرور، در سال ۱۹۶۳ فعالیت خود در کتاب‌های کمیک را آغاز کردند. با اینکه تقریبا چیزی در حدود ۳ ماه بین معرفی و اولین حضور این دو شخصیت فاصله وجود دارد، احتمال آن وجود دارد که این شباهت‌ها تنها به خاطر این باشد که ایده‌ی اولیه یکی است.

کامیک های دی سی و مارول

۴-فلش و کوییک سیلور (شخصیت اولیه: فلش)

زمانی که بحث سرعت به میان می‌آید، هیچکسی پیدا نمی‌شود که سریعتر از شخصیت فلش باشد. او آنقدر سریع است که حتی می‌تواند در بُعد زمان هم جابه‌حا شود. با اینکه تنها کار خاص و ابرانسانی‌ای که تمام فلش‌ها قادر به انجام دادن آن هستند، سریع دویدن است، اما باز هم یکی از خطرناک‌ترین و البته یکی از محبوب‌ترین ابرقهرمانان دنیای دی سی به حساب می‌آید. ما شخصیت کوییک سیلور را بارها روی پرده سینماها دیدیم و اولین چیزی که درباره‌ی این شخصیت به ذهن خوانندگان کمیک می‌رسد، این است که او نسخه‌ی مارولی شخصیت فلش است. درست همانند فلش، قدرت اصلی کوییک سیلور هم سریع دویدن و حرکت کردن او است. همین موضوع باعث می‌شود که او بتواند در مقابل گلوله‌ها جای خالی بدهد و ضربه‌های بسیار قدرتمندی را به حریف خود وارد کند.
شباهت‌های میان این دو شخصیت آنقدر زیاد است که از هیچ راهی نمی‌توان آنها را انکار کرد. در واقع، تنها تفاوتی که بین این دو قهرمان اسپیدستر وجود دارد، شخصیت‌هایی است که آنها در زندگی واقعی هستند و اینکه چگونه آنها قدرت‌های خود را به‌دست آورده‌اند.

اشتراک گذاری

دنبال کنید نوشته شده توسط:

عرفان سعید زنوزی

نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *