۰

نقد فیلم Sin City شهر گناه

نقد فیلم Sin City شهر گناه

نقد فیلم Sin City شهر گناه

نخستین لحظه ای که رنگ و گرمایی که از نمایش آن به بیننده منتقل میشود وجودمان را فرامیگیرد و هرچندبرای اندک دقایقی درفیلم پرتنش و نفسگیر(سین سیتی) احساس آرامش و آسوده خاطری میکنیم جاییست که هارتیگان(بروس ویلیس) پس از تحمل سالها ظلم و مشقت ناشی از بی عدالتی محیط پیرامونش به وصال دخترک پاک و معصوم دیروز(و رقاصه محبوب امروز) میرسد. نقطه ای که آشکارترین و سرراست ترین مفهوم فیلم را پیش چشم مخاطب میگذارد(تلاش برای هیچ!) سین سیتی به مانند دیگر شاهکارهای تاریخ سینما هنوز هم تازه و دیدنی و سرگرم کننده به مانند موجودی اصیل و پویا نه تنها ذره ای کهنه و کم ارزش نشده است بلکه همچنان به عنوان یکی از بهترین و وفادارترین اثار سینمایی وابسته به دنیای کامیک بوک نفس میکشد.

 ترکیب جادویی (فرانک میلر .رابرت رودریگز و عالیجناب تارانتینو) یکی از موفق ترین و در عین حال خشونت بارترین تجربه های هنرهفتم را فراهم آورده اند. سین سیتی هم برای طرفداران سینما (از منتقدان سخت پسندگرفته تا تماشاگر خوره فیلم ) و هم برای علاقه مندان به دنیای کامیک بوک یک شگفتی ارزشمند است که متکی به ترکیبی از موهبتهای سینمایی است. از منظر کارگردانی و جاذبه های تصویری فیلم با تک تک پلان های خویش قدرتش در جادو کردن بیننده را به رخ میکشد این امتیاز بزرگ به مانند دیگرامتیازات اثر در هر اپیزود حضور پررنگی دارند. از لحظه در آغوش کشیدن دختر قربانی توسط بروس ویلیس در بندرگاه گرفته تا جاییکه دوربین او و تنهاییش را در قفس زندان شکار میکند. یا مثلا پلان کم نظیری که در آن (میکی رورک) بخت برگشته از زندان آزاد شده و تک و تنها مقابل درب خروجی است و آن دانه های برفی که میبارند !

نقد فیلم Sin City شهر گناه

نقد فیلم Sin City شهر گناه

سین سیتی آشکارا به منظور خاطره بازی با ژانر نوآر (که به مانند وسترن و ترسناک) گویا تاریخ انقضایی ندارند چه در غالب متن داستان و نوع شخصیت پردازی و روابط آنها و چه در اجرا به مانند کودکی بازیگوش به هر وسیله ای سعی در اثبات خویش دارد. زنان اغواگر .پلیس درستکار و پلیسهای فاسد. شهری نا امن باکوچه های باران زده سرد. سایه های بلند روی دیوار و از همه مهمتر حس ترس و شک نسبت به محیط و افراد پیرامون در تمام اپیزودهای فیلم جاری هستند. سین سیتی از دنیای غرق در تباهی و سیاهی میگوید که انسانهای شریف و درستکار گویا تاریخ مصرفشان گذشته و تعدادشان هم روزبه روز کمتر میشود. حتی اوضاع به قدری وخیم و آشفته است که در دو اپیزود فیلم هم قاتلان. زنان فاسد و اوباش سابق در پی مقابله با ظلم و نبرد با اهریمن شهر هستند. سین سیتی با این ضدقهرمانان جذاب خود نا امیدی و بد بینی خویش به دنیایش را فریاد میزند و با نمایش دولت مردان. و سیستم قضایی در راس هرم فساد به بیننده یادآور میشود در چنین جهنم بی پایانی برای برقراری عدالت میبایست خونها ریخته شود.

 سین سیتی بسیار یادآور شهر پرهرج و مرج و ترسناک(گاتهام) مربوط به دنیای بتمن است. شهری که فساد و بی عدالتی چنان به مانند ویروسی کشنده به تک تک سلولهای آن نفوذ کرده که شاید تنها یک زلزله یا یک طوفان عظیم پیش بینی نشده بتواند پرونده اش را برای همیشه ببندد. سین سیتی از آنجایی که توسط کارگردانانی ساخته شده که شیطنت و پارودی ژانرها همواره در دستور ساخت آثارشان بوده هیچ ابایی از اغراق کردن در موقعیتهای نمایشی و به اصطلاح هایپ کردن علاقه مندان آثار فانتزی ندارد. پس تعجب نکنید که در این فیلم پسری متجاوز و شرور با انجام چندعمل جراحی تبدیل به هیولایی زرد رنگ شده ! یا مثلا شخصیتهای اصلی پس از تحمل چندین گلوله از فاصله نزدیک به نبرد ادامه میدهند یا همچون بتمن وسوپرمن از درودیوار شهر بالا میروند! سین سیتی اصلا به نظرم به دلیل همین دیوانه بازیها و بی منطقی های داستانی خود و به دلیل همین آزاد بودن در متن فیلمنامه واجزای اجرایی اینقدر خواستنی و محبوب گشته است. تماشای سین سیتی درست مانند غرق شدن در رویایی بدون مرز و محدودیت است که میتوانید با تجربه کردنش به هرآنچه گمان میکردید هیچگاه نمیتوانستید در سینما شاهدش باشید دست یابید.

برچسب‌ها:,

اشتراک گذاری

دنبال کنید نوشته شده توسط:

عرفان سعید زنوزی

نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *