نگاهی کلی به فیلم ۱۲ Angry Men به قلم نویسنده مهمان
اول در مورد فیلمنامه بگم که تو ارائه داستانش خوب عمل میکنه و تعلیق نسبی ایی که تو طول داستان بهت میده خوبه، جذابیت و کنجکاوی که برات ایجاد میکنه که داستانشو دنبال کنی
کنجکاوی ایی که باعث میشه مثل یکی از افراد داخل اون اتاق به دنبال حقیقت بگردی
فیلم تو باز کردن گره های داستان مناسب عمل میکنه و تقریباً غیر قابل پیشبینیه، و یه نکته دیگه اینکه با توجه به تک لوکشین بودن فیلم یه وظیفه سنگین بر دوش فیلمنامه و کارگردانه که داستان خودش رو در کنار یه فرم هنری جذاب برای مخاطب توی یه لوکشین محدود ارائه بده. در مورد شخصیت پردازی بگم که یکی از نکته هایی بود که جذبم کرد
یجواریی هرکدوم از اون دوازده نفر میتونه نماینده یه قشر از جامعه باشه که همچنین دیدگاهی توی قضاوت دارن،و حتی میتونه نماد و استعاره از یک نوع طرز فکر و دیدگاه باشه
دیدگاه منطقی به موضوع دیدگاه احساسی با توجه تحت تاثیر عواطف شخصی دیدگاه انسانی و اهمیت دادن به زندگی انسانی دیگه و …
و حتی فراتر از اون
این شخصیت پردازی متنوع میتونه باعث مخاطب های مختلف با طرز فکرای مختلف حداقل با یکی از شخصیت های داستان ارتباط بگیرن و همزاد پنداری کنن باهاش. و اکت ها هم تقریباً قابل قبولن نمیشه گفت شاهد اکت های فوق العاده تاثیر گذار و تکرار نشدی هستیم
ولی خب اکتای خوب و قابل قبولی داریم از بازیگرامون. تو سکانس های اولیه و بخش معرفی ما قاب هایی رو میبینیم که یک اتاق تنگ و گرم رو به ما نشون میده یک فضای محدود و نامناسب برای اون افراد استعاره از قرار گرفتن در موقعیت قضاوت کردن که کاری سخت بحساب میاید، همچین گرم و نا مساعد بودن اون محل یه حس خفقانی رو بهت منتقل میکنه، شخصیتای ما مدام در حال عرق کردن و عذاب کشیدن اند. این حس خفقان میتونه اشاره به و نمایش گذاشتن دهنده پنهان بودن حقیقت داستان ما باشه بماند که شخصیت اصلی ما حتی در همین شروع آرام و خونسرد است و از شرایط شکایت نمیکند وقتی در طول داستان پیش میریم تقریباً در اواسط فیلم
جایی که کمی از حقیقت آشکار شده تو قاب بنده ها و میزانسن و عوامل صحنه هم تغیرات داریم نور اتاق روشن میشه و پنکه ای که کار نمی‌کرد هم کار میکنه
روشن شدن نور و کمی بهتر شدن شرایط برای شخصیت هامون اشاره به روشن شدن قسمتی از حقیقته و به طبع از روشن شدن حقیقت شخصیت های ماهم بیشتر به حقیقت نزدیک شدن و قضاوتشون راحت تر شده
و این تغییر روند داستان رو ما توی عوامل صحنه میبینم
در ادامه وقتی قسمت بیشتری از حقیقت آشکار میشه
یه عنصر مفهومی دیگه که بطور غیر مستقیم توی فیلم یه این موضوع اشاره میکنه
باریدن بارانه
اینکه باران و اب همیشه نماد پاکیه و کثافت هارو میشوره
و داستان ماهم داره از قضاوت تو نگاه اول پاک میشه و یه قدم دیگه به حقیقت واقعی ماجرا نزدیک میشه نکته دیگه تو قاب بندیا
تقریباً در اواخر فیلم که همچیز مشخص شده عوامل صحنه ما کمی تغیر میکنن و شخصیت های ما آزادی عمل فیزیکی بیشتری دارن
اشاره به راحت تر شدن قضاوت ما
و در آخر پاین بندی کلی فیلم هم شخصیت های ما موفق به کشف حقیقت و بی‌گناهی پسر میشن و قهرمان داستان ما موفق میشه بقیه رو از قضاوت سریع منصرف کنه
ازین سمت ما شخصیتی داریم که موفق میشه احساسات شخصی خودش رو کنار بذار و قضاوت درستی انجام بده
تحولی که پر یکی از شخصیت های ما رخ میده و یک قدم به سوی بهتر شدن برمیداره
و نکته آخر ریزه کاری هامون روی توی پایان بندی فیلم داریم که میتونه یجورایی طعنه کارگردان باشه
وقتی یکی از شخصیت های ما از شخصیت اصلی و قهرمان داستان اسمش رو میپرسه…
و توی مخاطبی کل فیلم حتی بدون دونستن اسم قهرمان جذب شخصیتش شده بودی داستان رو دنبال میکردی این موضوع یه دید جالبی رو ارائه میده که شخص مهم نیست هر شخصیت بیان کننده یک دیدگاه و یک نوع تفکره یک نوع نگاه به قضاوت درباره انسانها
و تو سکانس پایانی هم دو مفهوم متفاوت رو میشه برداشت کرد وقتی ما قابی رو میبینم که شخصیت اصلی و بقولی قهرمان داستان ما در بالاترین پله و جایگاه خروجی دادگاه قرار داره و از بالا به بقیه شخصیت نگاه میکنه این یه اشاره مفهومی به این داره که شخصیت ما تونسته دیدگاه خودش رو بقیه بفهمونه و بقبولونه و اونهارو قانع کنه و برداشت دومی هم میشه داشت اینه که قهرمان داستان ما از لحاظ شخصیتی در جایگاه بالاتری از بقیه قراره میده چون همانند بقیه اطلاعات یکسانی از ماجرا داشت ولی باز طبق انسانیت و مسیولیت پذیری ایی که داشت زود قضاوت نکرد و با دید عمیق تر به موضوع نگاه کرد.
در کل پیام و پایان بندی فیلم واضحه و نیازی به توضیح بیشتری نداره
موضوعی که این فیلم به ما یاد میده اینه ما آدما چقد میتونیم سطحی به مسائل نگاه و کنیم و زود قضاوت کنیم
شاید این فیلم تلنگری باشه که کمتر ادمارو در نگاه اول قضاوت کنیم.که شاید ماهم بتونیم متحول بشیم و قدمی به سوی بهتر شدن برداریم.
نظرات کاربران