داستان بازی Redfall
داستان بازی Redfall
گروهی از خونآشامها به شهر جزیرهای Redfall نفوذ کرده و به سرعت در حال نابودی مردم هستند. برخی از مردم شهر برای رهایی از این مسئله، جلسهای ترتیب داده و به ۴ گروه «شکارچی» تقسیمبندی شدهاند که سعی دارند با قایق از شهر فرار کنند ولی خونآشامها یک طلسم جادویی ایجاد میکنند که دیواری از آب غیرقابلعبور در اطراف جزیره ایجاد میکند و جمعیت بازمانده Redfall را داخل شهر به دام میاندازد. سپس شکارچیان به شهر باز میگردند و با پاک کردن ایستگاه آتشنشانی از خونآشامها، آنجا را به مقر خود و پناهگاهی امن برای بازماندگان تبدیل میکنند. اکنون مقابله با دشمنان به طور جدیتر ادامه یافته و شکارچیان با انسانهای مذهبی که خونآشامها را میپرستند، مبارزه میکنند تا به منبع اصلی آنها برسند.
مدتی بعد متوجه میشوند خونآشامها توسط دکتر Peter Addison خلق شدهاند که برای شرکت Aevum کار میکند و یک آزمایشگاه نیز در شهر دارد. او از یک روش آزمایشی برای تبدیل شدن به خدای خونآشامها یعنی Hollow Man استفاده کرده و شروع به گسترش خونآشامها در سراسر جزیره نموده است. شکارچیان با بررسی خانهی او پی میبرند که دکتر روی دختر خودش نیز آزمایش کرده تا بتواند بیماری او را درمان کند. آنها سپس از پخشهای رادیویی و پژواکهای روانی دکتر برای ردیابی لانهاش استفاده کرده و در آنجا او را میکشند. با مرگ Hollow Man رادیوهای جزیره دوباره شروع به کار کرده و بدین طریق مردم میتوانند با بقیهی بازماندگان جزیره تماس بگیرند.
داستان بازی Redfall
شکارچیان در ادامه با آزادسازی مرکز دریانوردی شهر، آنجا را به دومین پناهگاه خود تبدیل کرده و در آنجا متوجه میشوند که Hollow Man تنها خدای خونآشام جزیره نیست، بلکه دو نفر دیگر به نامهای Bloody Tom و Miss Whisper نیز در این منطقه حضور دارند که شکارچیان با بررسی پاسگاه امنیتی Bellwether هویت این دو را به عنوان Thomas Kildere و Alice Young کشف میکنند که محققین سابق شرکت Aevum بودهاند. با بررسی گذشتهی این دو مشخص میشود که Thomas پدر بیمار خود را رها کرده تا بمیرد و بتواند روی تحقیقات خود تمرکز کند در حالی که Alice روی بیماران خود آزمایشات غیرقانونی انجام داده است. شکارچیان خونآشام سپس میتوانند با ردیابی آنها تا لانههایشان Thomas و Alice را از بین ببرند.
با مرگ این دو، فقط یک خدای خونآشام یعنی Black Sun باقی میماند که مسئول خورشیدگرفتگی در شهر است. شکارچیان در ادامه یک احضاریهی روانی از Charles Beck یکی از بنیانگذاران شرکت Aevum دریافت میکنند که اکنون به یک جانور خونآشام با نام Bloodbag Chack تبدیل شده است. او فاش میکند که Black Sun خواهرش بوده که Claire نام داشته و سپس شکارچیان را به قلمرو روانی خود میفرستد تا سرنخهای مورد نیاز برای کشتن او را پیدا کنند. آنها پس از رسیدن به مقصد متوجه میشوند که Charles و Claire دختری به نام Gateway را از یک میلیاردر به نام Elias Kurz تحویل گرفتهاند ولی مدتی بعد از این ماجرا، مأموران شرکت Aevum متوجه میشوند که Claire و Addison و Alice و Thomas با قربانی کردن Gateway خود را به خدایان خونآشام تبدیل کردهاند و همچنین Claire با کشتن Charles او را تبدیل به bloodbag Chuck کرده تا برای همیشه ساکت بماند و آنها را لو ندهد.
شکارچیان سرانجام با Black Sun روبرو شده و میتوانند در یک نبردی نفسگیر، او را نابود کنند. پس از کشته شدن Black Sun روح Gateway ظاهر شده و با استقبال از شکارچیان، از آنها برای کشتن افراد فرصتطلب و سودجو تشکر میکند. با مرگ Black Sun خورشیدگرفتگی در نهایت به پایان رسیده و با بازگشت نور خورشید به شهر Redfall باعث میشود اکثر خونآشامهای باقیمانده کشته شوند. عدهای دیگر از فرقهها به بیابان فرار میکنند و طلسم جداسازی Redfall از دنیای بیرون نیز از بین میرود ولی با این حال، تمام خونآشامها کشته نشدهاند و چند نفر از آنها موفق میشوند از شهر فرار کنند.
منبع : https://t.me/GameNewNews
برای مطالعه بیشتر داستان بازی ها در کنترل امجی حتما به صفحه دسته بندی آن مراجعه کنید.
نظرات کاربران