نقد و بررسی بازی Resident Evil 3 Remake
اگر بخواهیم نسل هشتم بازیهای ویدئویی را نسل عناوین بازسازی شده نامگذاری کنیم آنچنان هم بیراه نگفتیم. دلایل زیادی را میتوان برای گسترده شدن این روند و نکات مثبت و منفی زیادی را میتوان برای این همهگیری ذکر کرد که هر کدام در جایگاه خود قابل قبول هستند. نسل هشتم از لحاظ زمانی در تاریخی قرار دارد که نسخههای ابتدایی خیلی از بازیها در سالهای دوری منتشر شدهاند و عملا داستان بازیها از خاطر خیلی از گیمرها فراموش یا کمرنگ شده و از طرفی نسل جدید مخاطبین هستند که هیچ ذهنیتی از بازیها و داستان بازیهای قدیمی ندارند. مجموع این موارد دست در دست هم دادند که استودیوهای بازیسازی به فکر بازسازی عناوین خود بیوفتند. برخی از آنها با یک ریمستر ساده و برخی با ریمیک و یک بازسازی جدید به سراغ بازیهای خود رفتند که در این بین کمپانی کپکام در این راه پیشقدم بوده و میتوان گفت بازیهای کلاسیک زیادی ار عناوین زیر مجموعه خود را بازسازی کرده است که هر کدام در جایگاه خود نکات مثبت و منفی متفاوتی داشتند.
در بین همه بازیهایی که توسط کپکام باز سازی شده بود، این فرانچایز Resident Evil بود که بیشتر از همه در چشم بود و گیمرهای زیادی در سرتاسر دنیا مشتاق بازسازی این سری از بازیها بودند. سال پیش Resident Evil 2 Remake منتشر شد و با بازخوردهای بسیار مثبتی روبرو شد. همین امر باعث شد تا کپکام به فکر بازسازی نسخه سوم بیوفتد. ریمیک قسمت دوم آنقدر خوب و سطح بالا بود که نه تنها میتوان به راحتی این ریمیک را به عنوان بهترین عنوان بازسازی شده نسل قلمداد کنیم بلکه بازی در برخی موارد از نسخه کلاسیک خود پیشی گرفته و دستآوردهای جدیدی را معرفی کرده است. همین اتفاق توقعات از بازسازی قسمت سوم را افزایش داد و با توجه به نمایشهایی که از بازی منتشر میشد و اخباری که به گوش میرسید تحمل انتظار برای تجربه بازی را طاقت فرسا میکرد.
«ایول۳» نسبت به «ایول۲» سه ویژگی متفاوت داشت. اول این که رویدادهای ایول ۳ بیشتر در داخل راکونسیتی رخ میدهد و ما شاهد زوایای مختلفی از شهر هستیم که تحت تاثیر انتشار ویروس از بین رفته است. دوم، با یکی از ابر غولآخرهای تاریخ یعنی «نمسیس» روبرو خواهیم شد و سوم؛ که از موارد مهم بازی است، باید کنترل یکی از بهترین شخصیتهای زن معرفی شده در بازیهای ویدئویی یعنی «جیل ولنتاین» را در اختیار داشته باشیم. کم توجهی به هر کدام از این موارد به بازی آسیب خواهد زد و کیفیت بازی را تحت تاثیر قرار خواهد داد. کپکام در ساخت ریمیک قسمت دوم به هسته اصلی این فرانچایز یعنی ترس و وحشت توجه کرده بود و با ترکیب قسمتهای ماجراجویی برای حل کردن پازلها، توجه به داستان و عمق بخشیدن به شخصیتها در کنار لول دیزانی که ارائه کرده بود اصالت و مهمتر از همه ترس را به این سری برگرداند اما متاسفانه کپکام در ریمیک قسمت سوم نه تنها هیچ کدام از این موارد را رعایت نکرد بلکه حتی آن سه ویژگی اساسی را که در بالا ذکر کردیم را به زیباترین شکل ممکن از بین برد.
نقد و بررسی بازی Resident Evil 3 Remake
متاسفانه یا خوشبختانه مقایسه نسخه کلاسیک و جدید اجتنابناپذیر است. همان اندازه که تغییرات ریمیک قسمت دوم را با نسخه کلاسیک بررسی و در بخشهایی مورد تحسین قرار دادیم. در اینجا هم همین روال را ادامه میدهیم. بازی برخلاف نسخه کلاسیک با روایتی متفاوت نسبت به نسخه کلاسیک خود شروع می شود. در ریمیک ایول ۳ ما در ابتدا روند به وجود آمدن نمسیس را مشاهده میکنیم و در بخشهایی هم اخبار در تلویزیون خبر رویدادهای شهر را بازگو میکند. بازی در یک نمای اول شخص در خانه جیل ولنتاین شروع میشود که این نشان میدهد که هدف سازندگان بیشتر از گذشته به بازگو کردن جزییات جدید و متفاوتی از زندگی شخصی جیل ولنتاین است.
این نکته از موارد مثبت بازی است چرا که در طول داستان بازی ما خیلی بیشتر با جیل و شخصیتهای همراه او آشنا میشویم. شخصیتهایی مثل کارلوس و نیکولای از پرداخت خوبی برخوردار هستند و حتی با جستجو در میان فایلها و نوشتههای مختلف در طول بازی با جزییات مختلفی از این شخصیتها آشنا میشویم. رابطه بین جیل و کارلوس نسبت به گذشته پختهتر شده و در بخشهایی از بازی کنترل کارلوس را در اختیار داریم که همین اتفاق خوب جنبههای تازهای از شخصیت کارلوس را برایمان آشکار میکند.
هر چقدر که شخصیتپردازی به شکل مثبتی متحول شده است اما روایت داستان دستخوش تغییراتی شده است که لولدیزاین و روند بازی را تحت تاثیر قرار داده است. این تغییرات باعث شده تا بخشهایی از بازی به کل حذف شده و بخشهایی هم که حذف نشدهاند به خاطر تغییرات گستردهای که داشتند، بسیار غریبه به نظر برسند. در قدم اول راکونسیتی است که اصلا به چشم نمیآید.
در این نسخه بازسازی شده راکونسیتی به چند تا کوچه و مغازه ختم شده است که هیچ نشانهای از رعب و وحشت را ندارد و جو سنگین نسخه کلاسیک از بین رفته است. تمام راکونسیتی خلاصه شده است در دو یا سه خیابان کوچک که به مدت خیلی محدودی داخل آن تردد میکنیم و بازی سریع لوکیشن خودش را عوض میکند. نه تنها لوکیشنهای اصلی بازی حذف شدهاند بلکه تغییرات جدید ماهیت اصلی بازی را دگرگون کرده و بازی را از ریشههای خود دور کرده است. بزرگترین تغییری که در بازی ایجاد شده به نمسیس مربوط می شود. نمسیس بیشتر از آن که ترسناک باشد، خندهدار است.
کپکام از چند جهت به نمسیس ضربه وارد کرده است. ابتدا این که نمسیس خیلی زود وارد بازی میشود و بازیباز در همان ابتدای بازی با او برخورد میکند. دوم در طراحی ظاهری نمسیس است که نه تنها شباهتی به نسخه کلاسیک ندارد (از نظر ترسناک بودن) بلکه استیل و رفتارهایش بیشتر شبیه به رباتهای فیلمهای ترمیناتور عمل میکند. در مورد سوم که شاید مهمترین بخش بازی باشد این است که نمسیس اصلا ترسناک نیست. تمام رفتارهای او به شکل بدی اسکریپت شده و قابل پیشبینی هستند. نمسیس و در برخی صحنهها از درودیوار بالا می رود و حرکات تعجب برانگیزی از خود نشان میدهد.
حضور نمسیس بیشتر از آن که وحشتناک باشد مایع دردسر است و وحشتناکتر آن که فرار از دست نمسیس چه در طول مراحل بازی و چه در زمان مبارزه با اون بسیار آسان است و مخاطب را با چالش سختی روبرو نمیکند. ایرادات دیگری به نمسیس وارد است که به خاطر لو رفتن داستان از وارد شدن به جزییاتش منصرف می شویم. اصلیترین ایراد بازی وجود صحنههای اسکریپت شده است که به درون گیمپلی بازی نیز نفوذ کرده است. به کار بردن صحنههای سینمایی باعث شده تا اتفاقات جلوه سادهای به خود بگیرند و با این که در روایت داستان کمک کردهاند اما به روند گیمپلی و طراحی مراحل بازی آسیب وارد کرده است.
کلیت بازی ساده است و مهمات و لوازم سلامتی به مقدار لازم در بازی یافت می شود. اتاقهای معروف ذخیره با آن آهنگ معروفشان به بازی بازگشتهاند اما اینبار نه تنها خبری از محدویت ذخیره نیست بلکه در هر پنج قدم یک اتاق ذخیره در بازی گنجانده شده است. همین امر باعث شده تا بازی از القای ترس و وحشت فاصله گرفته و بیشتر اکشن شده باشد. پازلها از بین رفتهاند و جای خودشان را به چند کار کوچک که آنچنان هم چالش برانگیز نیستند و انگیزهای برای مخاطب ایجاد نمیکنند، دادهاند. سیستم جدید به نام «Dodge» به بازی اضافه شده است که قابلیت جاخالی دادن را به بازی اضافه کرده است. این قابلیت هم خیلی سطحی است. نحوه پیشروی بازی به شکلی است که جاخالی دادن یا ندادن به زامبیها آنچنان هیجانانگیز و موثر ظاهر نشده است.
نقد و بررسی بازی Resident Evil 3 Remake
با این توصیفات اکشن موجود در بازی به اضافه برخی مراحل هستند که از نکات مثبت بازی به شمار میروند. گانپلی بازی لذت بخش است و هیجان خوبی در مبارزه با زامبیها به مخاطب منتقل میکند. با وجود حذفیات و تغییراتی که در بازی شکل گرفته اما مراحلی به مانند بیمارستان در بازی وجود دارند که در اندک موارد میتوان مثال زد که این بخشها نسبت به نسخه کلاسیک بهتر ظاهر شدهاند. همانطور که قبلا اشاره کردیم قرار گرفتن در نقش کارلوس و فهمیدن جزییات عمیقتر از زندگی شخصی او از نکات مثبت بازی است و مرحله بیمارستان به همراه او نیز از همین بخشهای مثبت بازی به شمار میرود.
مطمئنا دیدن دوباره جیل ولنتاین از موردانتظارترین موارد بازی به شمار می رود. بدون شک جیل یکی از بهترین و محبوبترین شخصیتهای تاریخ بازیهای ویدئویی است و حساسیت زیادی روی او وجود دارد. حضور دوباره او در راکونسیتی و مهمتر از همه مبارزه مجدد او با نمسیس از هیجانانگیزترین اتفاقات در تاریخ بازیهای ویدئویی است. متاسفانه با این که کپکام در بازسازی این رودرویی موفق عمل نکرده است اما در بازسازی خودِ جیل ولنتاین تا حدودی موفق عمل کرده است.
ما با ابعاد مختلفی از شخصیت جیل آشنا می شویم و حتی کابوسهای او را همراهی میکنیم. طراحی چهره جیل مناسب و قابل قبول انجام شده است و با این که اختلاف نظرات زیادی نسبت به تفاوتهای چهره او با نسخه کلاسیک وجود دارد و من خودم به شخصه از افرادی بودم که زیاد موافق این چهره جدید نبودم اما بعد از بازی و همراه شدن با جیل توانستم تا حدودی با تغییرات حاصله روی چهره او کنار آمده و از این تغییر راضی بودم. در واقع جیل به تنهایی بار مسئولیت این ریمیک را به دوش میکشد و تغییرات بدفرم بازی را قابل تحمل میکند.
موتور RE Engine قابلیتهای خودش را قبلا در «ایول ۲ ریمیک» نشان داده بود. کیفیت بالای بافتها و سایهزنیها و البته نورپردازی زیبا که از موارد مهم در بازیهای ترسناک است به خوبی در ایول ۳ نیز رعایت شده است. صحنههای سینمایی و انیمیشن شخصیتها در حالات مختلف به درستی و باورپذیر کار شدهاند. موزیک و صداگذاری به مانند داستان و گیمپلی از نکات به یادماندنی این سری محسوب میشود. متاسفانه دیگر خبری از آن فریادهای ترسناک نمسیس نیست و حتی برخی قطعات موزیک سکانسهای حساس بازی نیز به درستی پرداخت نشدهاند. زامبیها به آن صورت صدایی از خود ندارند که موجب ایجاد ترس و وحشت برای مخاطب شوند و اکشن بازی حتی بر روی این مورد نیز سایه انداخته است. موزیک انتهایی بازی به اضافه آهنگ اتاق ذخیره از جمله اندک مواردی است که از قطعات خوب بازی به شمار میرود.
نقد و بررسی بازی Resident Evil 3 Remake
نمیتوان در برابر این حجم از توجه ناشرین به بازسازی عناوین کلاسیک مقاومت کرد چرا که در برخی موارد نتیجه به مانند بازسازی قسمت دوم عالی و قابل توجه میشود و در برخی موارد اثر نهایی ضعیف و به دور از عناصر اصلی بازی ظاهر میشود. کپکام از جمله استودیویهایی است که در بازسازی بازیهای کلاسیک خودش عملکرد مثبتی داشته است. Resident Evil 3 Remake به سختی میتواند طرفداران قدیمی خود را راضی کند و با این که در ارائه یک بازی اکشن و سینماتیک موفق عمل کرده است اما ایراداتی دارد که باعث میشود به عنوان یک بازی جدید برای مخاطبین جدید به یک اثر کامل تبدیل نشود.
نظرات کاربران