نقد و بررسی انیمیشن The Bad Guys
نقد و بررسی انیمیشن The Bad Guys
اگرچه واپسین ساخته کمپانی (دریمورکس) بنام (بدگایز) به هیچ عنوان درحدواندازه رقبایی قدرتمند و ماندگار همچون شرک ، پاندای کونگفوکار ،درجستجوینمو ،شگفتانگیزان،رنگو و.. نیست ، اما به هیچ وجه نمیتوان آن وجه کمیک و سرگرمکنندگی آن را زیر سوال برد. بدگایز از آن دسته آثاری است که بدون لکنت داستانش را تعریف کرده و با شاخصههای پستمدرنی همچون مولتی ژانر بودن ،هجو،ارجاع و بعضا پرشهای زمانی (بواسطه فلاشبک و فلاش فوروارد) ،حسابی سر ذوقتان میآورد.
قرار نیست در تمام دقایق بدگایز با ایده و اجرایی متمایز و شگفتانگیز طرف باشیم ، بلکه در بدگایز همان ویژگیهای آشنای زیر ژانر سرقت را اینبار در (دنیای مخلوط از انسان و حیوان به نظاره مینشینیم).عناصر هجو و ارجاع چنان درتاروپود اثر تنیده شدهاند که حین تماشای آن، همانقدر که احساس میکنیم با اثری آشنا و قابل پیشبینی طرفیم ،همانقدر نیز از برخی ویژگیهای یونیکش لذت برده تا بدگایز نیز همچون دیگر پستمدرنهای تاریخ سینما هم آشنا و هم دارای نکاتی بدیع باشد.
بدگایز روایت گروهی پنج نفره از سارقان است که شهرتشان زبان زد خاص و عام بوده و به طبع نیروی پلیس نیز مدتهاست قصد دستگیری آنهادرا دارد که نقشه ای برای سرقت یک مجسمه طلایی، خود نقطه عطفی درزیست شخصیتهای سارقش میشود و…
خیر و شر همان پای ثابت انیمیشنها هستند که همواره نقش قابل توجهای در این ژانر برعهده آنهاست. بدگایز نیز از این قاعده مستثنی نبوده و از همان ابتدا میتوان حدس زد که در نهایت شخصیتهای اصلی از شر به رستگاری خواهند رسید. (مخصوصا شخصیت گرگ با آن کت و شلوار سفید رنگش که خود بر آرامش و صلح و رستگاری محتوم وی تاکید میکند) اگرچه بدگایز اثری پیرنگ محور است و به طبع کشمکشهای بیرونی نقش پررنگتری در آن ایفا میکنند اما خالق اثر از بحث کشمکش درونی غافل نشده است. گرگ بعنوان شخصیت اصلی،همانی است که بر سر دوراهی سارق ماندن یا تبدیل شدن به شهروندی درستکار و دوستداشتنی مانده و همین مهم خود کشمکشی درونی است که موجب شده تا بدگایز صرفا به سطح ظاهری ماجرا و کشمکشهای بیرونی بها ندهد. پیش کشیدن بحث بیزاری شخصیت مار از جشنتولد نیز از دیگر نکات جالب شخصیت پردازی اثر محسوب میشود. چنانچه در پرده پایانی از عقدههای دوران کودکی مار و طرد شدنش از سمت جامعه (همچون دیگر اعضای گروه به دلیل گونه وحشیاش) مطلع میشویم تا بدگایز به افکار عمومی کلیشهای و اشتباه هم معترض شود. هرچند مخاطب با پیش زمینه فکری خود نیز میتواند بر علت طرد شدن این جمع آگاه شود اما از آنجا که با یک انیمیشن طرفیم پس خالق اثر این نکته را در دیالوگ نیز آورده تا ابهامی برای مخاطب کم سن رخ ندهد.
تضاد نیز از دیگر موارد مهم فیلمنامه است که میتوان بدان اشاره کرد . خوکچههندی بعنوان آنتاگونیست اثر برخلاف ظاهر موقر و مهربانش ، هیولایی درون خود داشته که تمام تلاشش را برای سرقتی بزرگ گذاشته و با جو رسانهای و افکار عمومی ،خود را بهترین شهروند شهر معرفی میکند اما در طرف مقابل با گروه سارقی طرفیم که اگرچه همواره با سرقت و قانونگریزی شناخته میشوند اما در دل پیرنگ با طی کردن قوس شخصیتی و با اتکا به ذات پاک و تلاش خودشان برای تغییر ،درنهایت دست آنتاگونیست را رو کرده و نقش مفیدی برای جامعه ایفا میکنند. از آنجا که بخش قابل توجهای از مخاطبان انیمیشن را کودکان و نوجوانان تشکیل میدهند پس بدگایز از فرصت همیشگی برای تغییر و مبارزه با جبر روزگار گفته تا دربحث محتوا هم اثری درخور تلقی شود.
نقد و بررسی انیمیشن The Bad Guys
بدگایز به رسم آثار زیرژانرسرقت وظایف نرمافزاری و سختافزاری گروه را بین اعضا به درستی تقسیم میکند تا حضور هیچیک را اضافی و بدون کارکرد نپنداریم. گرگ مغزمتفکر گروه است و پیرانا بزن بهادر و کوسه با تغییر چهرههای پیاپی و عنکبوت با توانایی هک سیستمها ،هرکدام گره از امر سرقت باز میکنند. تقسیمبندی هوشمندانه که نشان از عزم و اراده جدی اعضای گروه در امر سرقت دارد.موردی که موجب شده در طی عملیاتهای مختلف، مای مخاطب نیز همچون شخصیتهای اصلی و پلیس ،سرقت برایمان باورپذیر و پرهیجان دنبال شود.
نکته اساسی را اما میبابیست در پایان بندی روایت جستجو کرد: جایی که گروه سارق تاوان اشتباهات قبلی را داده و اصطلاحا از گذشتهشان قِسر در نمیروند.خالق اثر کوشیده تا آینده روشن را به بحث جبران گذشته پیوند دهد تا بنوعی مخاطب را از معنای حقیقی زندگی در جهان پیرامونش آگاه کند.
فیلمنامه بدگایز دربرخی موارد لنگ هم میزند .بعنوان مثال تغییر موضع شخصیت خوکچه هندی از شهروندی دوستداشتنی و موقر به موضع آنتاگونیستی ، موردی قابل پیش بینی است که مشابه آنرا در انیمیشن هایی همچون شگفتانگیزان و زوتوپیا نیز شاهد بودیم.
نظرات کاربران