سرگذشت مردم دورین در دوران سوم سرزمین میانه
سرگذشت مردم دورین در دوران سوم سرزمین میانه
بالروگ در سال ۱۹۸۱ د.س در موریا ظهور میکند. او دورین ششم رو میکشد و لقب بلای دورین را کسب میکند. یک سال بعد او نائین اول رو هم میکشد و دورفها موریا را ترک میکنند.
در سال ۲۴۸۰ د.س سائورون دستور ساخت استحکاماتی را در کوهستان مهآلود میدهد و اورکها به موریا راه پیدا میکنند و آنجا را غارت میکنند. تالارهای باستانی دروفها دیگر برای اورکها میشود.
گفته میشود که بعد از برافتادن سائورون در پایان دوران دوم توسط سپاه متحدین، دورفها دیگر خود را پنهان کردن و از گنجینههای خود محافظت میکردن. اما دوباره پلیدی در سرزمین میانه بیدار شد و این پلیدی گریبان گیر دورفها هم شد و تالار های آنها متروکه یا غارت شد و شمار آنها کم و رو به افول رفت.
بعد از ترک موریا تراین اول پادشاهی زیر کوه راه در سال ۱۹۹۹ د.س تاسیس میکند.
در سال ۲۲۱۰ د.س تورین اول به شمال در کوهستان خاکستری میرود و مردم دورین در آنجا گرد میآیند.
اژدهایان شمالی به دورف ها حمله میکنند و این مسکن هم برای دورفها دوام نمیاورد و داین اول در سال ۲۵۸۹ در
کشته میشود.
حال که کوهستان خاکستری به دست اژدهایان افتاد مردم دورین به دو گروه ترور که در سال ۲۵۹۰ در اربور تاج گذاشت و گرور که مسکن خود را در کوهستان آهن انتخاب کرد تقسیم شدن.
صلح در اربور طولی نکشید که در سال ۲۷۷۰ د.س بلای جدیدی برای دورفها نازل شد!
اسماگ اربور و متحدشان دیل را آتش زد، ترور و فرزند و نوه هایش آواره شدن.
ترور قصد رفتن به موریا تنها با ” نار ” را میکند، اول به تالار خزد-دوم میرود اما در آنجا که آزوگ حکومت میکرد و آزوگ سر ترور را میبرد و روی آن داغ میزند. نار پیغام آزوگ را به فرزند او تراین میدهد.
آزوگ به نار گفت: هرکس از شما ریشو ها به اینجا بیاید سرنوشتش این است! اگر میخواهند بدانند که چه کسی پادشاه اینجا است اسمش را روی صورت او نوشته ام!
آزوگ در دهان ترور چند سکه انداخته بود و او را گدا خواند.
نار این پیغام را به تراین پسر ترور رساند.
تراین از فقدان این بلا گریست اما او به تمام دورفها پیغام رساند.
جمع آوری سپاه دورفها سه سال زمان برد و در سال ۲۷۹۳ د.س جنگ دورفها و اورکها آغاز شد.
جنگ طولانی که از گونداباد آغاز شد و دورفها یک به یک استحکامات اورکها را در کوهستان مهآلود تصرف میکردن جنگ در دره آزانولبیزار در سال ۲۷۹۹ پایان یافت. عده زیادی از دورفها کشته شدن و با آمادن مردم تپه آهن این جنگ با برد دورفها و بریده شدن سر آزوگ توسط داینپسر نائین تمام شد.
-در جنگ آزانول بیزار تورین پسر تراین بود که از یک تنه به عنوان سپر استفاده کرد و لقب تورین سپر بلوط به او داده شد.
گفته میشود که پس از پایان جنگ دورفها همان کاری که آزوگ با ترور کرد را با او کردن و سکته در دهان اون ریختن و سر او را بر روی نیزه گذاشتن. اما پس از پایان جنگ خبری از جشن و سرود نبود زیرا اینقدر تلفات جنگ زیاد بود که فقط نیمی از افراد توان ایستادن یا امید به زندگی را داشتن.
دورف های پا آهن به خانه خود برگشتن و بقیه دورفهای خاندان دیگر هم همین کارو کردن باری دیگر تراین و مردمش بدون مسکن شدن و به نصیحت داین گوش کردن و وارد موریا نشدن.
وقتی دورفها پراکنده میشدن هرکدام سلاحها و ادوات جنگی افراد مرده را با خود حمل میکردن چرا که به دست اورکها نرسد. و مردگان خود را میسوزاندن، این کار مرسومی برای دورفها نبود زیرا دورف عقیده داشتن که باید مردگانشان زیر سنگ باشد نه حتی خاک!
اما این کارو ترجیح دادن به تکه تکه شدن آن ها توسط لاشخورها!
سخن (او یک دورف سوخته بود) از این روز آمد زیرا هر دورفی که میخواست نسبت خود را با افتخار به دیگری بگوید این حرف را میزد! دود آتش آن روز دورف های سوخته اینقدر زیاد بود که از لورین هم دیده میشد.
تراین و پسرش تورین در سال ۲۸۰۲ د.س به سمت اِردلوین در آن سوی شایر ساکن شدن، اما آنجا فقط آهن داشت نه طلا!
طلای اربور فکر او را به خود مشغول کرد و درنهایت در ۲۸۴۱ د.س او راهی اربور شد.
در آخر اون در همان سال نزدیک سیاه پیشه گرفتار خادمان سائورون شد و تراین در دول-گولدور اسیر شد. گویا حلقه ای که الفها به دورفها دادن و نسل به نسل بین آنها چرخیده و از ترور قبل از رفتن به موریا به تراین داده بود، در آنجا از او گرفته شد.
یاران تراین به کوهستان برگشتن و داستان را برای تورین سپربلوط تعریف کردن.
حال تورین وارث دورین شده بود. اون توانست در کوهستان تالار و اموالی بدست آورد و از دورفهای آوارهای که در آنجا گرد میآمدن تعداد مردمش زیادتر شد. فیلی و کیلی خواهر زاده های او هم در آنجا بدنیا آمدن. فیلی در ۲۸۵۹ د.س و کیلی در ۲۸۶۴ د.س، همچین گیملی دورف یاران حلقه هم در سال ۲۸۷۹ د.س در کوهستان آبی بدنیا آمد.
تورین هم مثل پدرش فکر باز پس گیری میراثش را در ذهن خود میگذراند. اما به صورت تصادفی سال ۲۹۴۱ د.س در بازگشت از سفری در شرق راهش به میهمانخانه بری خورد. گندالف خاکستری هم در همان میهمانخانه بود. گویا سپربلوط مدت ها بدنبال او میگشت تا رازش را به گندالف بگوید و از او مشورت بگیرد. هر دو میخواستن تا اژدها کشته شود. و تورین گندالف را به کوهستان دعوت کرد، آنجا گندالف نقشهای برای رفتن به اربور کشید و کلید اربور که در سال ۲۸۵۰ د.س وقتی گندالف وارد دولگولدور شد و تراین را یافت از او گرفته بود را به تورین داد.(اکنون متوجه میشویم که تراین همین سال در دولگولدور جان سپرده است.)
در آخر تورین و شرکا به همراه گندالف و بیلبو راهی اربور میشوند.(کتاب هابیت یا به آنجا و بازگشت دوباره)
در همان سال اسماگ به دست بارد اهل اسگاروت کشته میشود. نبرد پنج ارتش صورت گرفت و بولگ پسر آزوگ حمله میکند. اورک ها شکست میخورن، اما تورین دوم-سپربلوط کشته شد و در زیر کوه مقبره ای برای اون ساخته میشود و گوهر آرکن همچنین شمشیر اورک ریست در مقبر او گذاشته شد.
(فیلی و کیلی هم در همین نبرد کشته شدن.)
بعد از مرگ تورین داین پاآهنین عمو زاده وی بر تخت اربور نشست و وارث دورین گشت.