معرفی شخصیت شلوب آخرین فرزند آنگولیانت در سرزمین میانه
شلوب دختر اونگولیانت بود که به به ملکور کمک کرد تا درختان والینور را نابود سازد. زندگانی او احتمالا در« نان دانگورتب » ( دره مرگ وحشتناک) واقع در بلریاند، آغاز شد. جایی که اونگولیانت پس از جدایی از ملکور در آنجا زندگی می کرد.
بعدها شلوب به کوهستان سایه
(که مرزهای غربی موردور را تشکیل می داد)
نقل مکان کرد.
که نام او «تورخ اونگول » (لانه شلوب) نامیده می شد. اگرچه او مستقیما به سائورون خدمت نمیکرد اما ارباب تاریکی او را متحدی سودمند می دانست؛ چرا که هیچ الف و یا انسانی
از «کیریث اونگول » (گذرگاه عنکبوت) عبور نکرده بود.
سائورون هر از چندگاهی زندانیانی را به به آنجا می فرستاد تا در میان تارهای او به کام مرگ فرو روند و او نیز وعده غذاییش را با اورک های نگون بختی که زیاد از حد به لانه اش نزدیک می شدند، تکمیل می کرد. او مسلح به نیشی زهرآگین و چنگال های آهنین بود و تارهایش به قدرت طناب بودند. هیچ قسمت از بدن سخت پوستش به جز چشمانش آسیب پذیر نبود.
گالوم فرودو بگینز و سم وایز گمجی را به سمت کیریث اونگول هدایت کرد به این امید که شلوب، هابیت ها را بکشد و گالوم بتواند مجددا حلقه یگانه را به چنگ آورد. شلوب فرودو را نیش زد؛ اما سم که شمشیر استینگ و شیشه گالادریل را که حامل نور سیلماریل ائارندیل بود، همراه داشت؛ توانست از خود دفاع کند.
سم به چشمان شلوب حمله کرد و زمانی که او تلاش کرد تا سم را له کند، به چشمانش ضربه زد.شلوب که از یک هابیت شکست خورده بود و تا سر حد مرگ زخمی شده بود، به غارهای عمیق تورخ اونگول عقب نشینی کرد و هرگز دوباره دیده نشد.